loading...

eshghozendegi

eshghozendegi

بازدید : 103
شنبه 8 مرداد 1401 زمان : 19:14

آیا زنم به من خیانت می کنه؟

در روابط زناشوئی چیزی به اسم یک رابطه کامل موجود نمی باشد.
و متاسفانه با این که شما فکر می کنید همسرتان به شما علاقه دارد.
احتمال خیانت کردن موجود می باشد.
11 نشانه ظریف خیانت همسر
برای شناسایی یک متقلب از متخصص کمک بگیرید. برای چت آنلاین با شخصی در حال حاضر اینجا را کلیک کنید .

این یک اتفاق بسیار رایج است. متوجه می‌شوید که شریک زندگی‌تان خیانت کرده است و تعجب می‌کنید که چگونه آن را ندیده‌اید. از خود می‌پرسید: «آیا علائم هشداردهنده‌ای وجود داشت؟ آیا من آنها را نادیده گرفتم؟»

شاید شما به سادگی نمی دانستید که به دنبال چه چیزی باشید. اگر اینطور است، در اینجا 10 نشانه معمول و در عین حال ظریف وجود دارد که ممکن است نشان دهد شریک زندگی شما در حال بازی کردن است … و در مورد آنها چه باید کرد.

1. آنها فرم گرفته اند
خوب، پس من می توانم همه شما را بشنوم که فریاد می زنید، “چرا با کسی کنار می آیی اگر می دانستی قبلا خیانت کرده است؟” و البته، در ذهن منطقی ما، همه ما می دانیم که این معقول ترین ایده نیست. با این حال، بسیاری از ما آنجا بوده‌ایم، و خودمان را متقاعد کرده‌ایم که این بار متفاوت خواهد بود، زیرا عشق ما به نوعی منحصر به فرد و خاص است. برخی از ما حتی عاشق افرادی می شویم که هنوز در رابطه هستند، به خصوص زمانی که آنها ناراضی هستند و به ما می گویند: “مدت زیادی است که بین ما گذشته است” و “من آنها را برای شما ترک می کنم.”

این که آیا شریک فعلی شما قبل از اینکه شما را ملاقات کند به کسی خیانت کرده است یا اینکه رابطه شما با او قبل از پایان رسمی رابطه قبلی شروع شده است، معمول است که سعی کنید خود را متقاعد کنید که “او خیانتکار نیست”، “او خیانتکار نیست” /او فقط به این دلیل این کار را کرد که رابطه آنها ناراضی بود، و، “با من فرق می کند زیرا او من را دوست دارد.”

با این حال، واقعیت خشن این است که اگر آنها آماده تقلب در زمانی که شرایط در یک رابطه سخت می‌شود، تقریباً می‌توانید تضمین کنید که در زمانی که رابطه شما به زمین‌های سنگی برخورد می‌کند، همین موضوع روی کارت خواهد بود. و همه چیز تقریباً همیشه در یک نقطه دشوار می شود.

درست است که برخی افراد واقعاً می توانند تغییر کنند، و نباید برای همیشه به خاطر اشتباه قبلی مجازات شوند. اما قبل از اینکه خیلی عمیق شوید، از خود بپرسید که آیا این خطری است که شما آماده پذیرش آن هستید یا خیر. مهم‌تر از آن، شاید بپرسید که آیا می‌توانید به اندازه کافی به این شخص اعتماد کنید تا در آینده رابطه ای امن و پایدار با او داشته باشید.

2. آنها در مورد رمز عبور خود رازدار هستند
البته، زمانی و مکانی وجود دارد که همه ما به کمی حفظ حریم خصوصی نیاز داریم، اما اگر در یک رابطه امن و قابل اعتماد هستید و چیزی برای پنهان کردن ندارید، واقعاً نیازی به پنهان کاری در مورد رمزهای عبور خود نیست. به هر حال، اعتماد از هر دو طرف است. اگر شریک زندگی شما با شما باز است و مشکلی با دانستن رمزهای تلفن یا فیس بوک او ندارد، بعید است که به اندازه کافی مشکوک باشید که به آنها ردیابی کنید.

اگر در عوض رمز عبور خود را به هر قیمتی مخفی نگه دارند، دیواری از بی اعتمادی ایجاد می شود و وسوسه فحاشی می تواند رشد کند و رشد کند. اگر شریک زندگی شما در مورد رمزهای عبور تلفن، فیس بوک و رایانه خود بسیار حساس است، ممکن است بخواهید از خود بپرسید که آیا چیزی وجود دارد که او ترجیح می دهد شما ندیده باشید.

ممکن است دلیل واقعی برای آن وجود داشته باشد، بنابراین در نظر بگیرید که در مورد آن به روشی غیر اتهامی از آنها بپرسید. اگر حالت تدافعی پیدا کنند و با جملاتی مانند “آنها خصوصی هستند، چرا باید آنها را بشناسید؟” به من اعتماد نداری؟» یا «آیا باید همه چیز را بدانید؟ آیا سعی کرده‌ای به گوشی من نگاه کنی؟» سپس ممکن است بخواهید در نظر بگیرید که آیا چیز بیشتری برای آن وجود دارد یا خیر.

3. آنها همیشه به دیگران پیام می دهند
اکنون بدیهی است که این تضمینی 100 درصدی برای خیانت آنها نیست، به خصوص در عصر کنونی که اکثر ما به تلفن های همراه خود چسبیده ایم ، اما اگر شریک زندگی شما زمان زیادی را صرف پیامک یا پیام رسانی به افراد دیگر می کند (به ویژه اگر آنها همچنین علامت شماره 2 را نشان می دهند، ممکن است سرنخی باشد که آنها خوب نیستند.

صرف نظر از اینکه به کسی که نباید پیامک می‌فرستند، مهم است که یک زوج زمان با کیفیتی را با یکدیگر بگذرانند. بنابراین اگر زمانی که با هم هستید، همسرتان دائماً پیامک می‌فرستد، چرا به هر دوی شما پیشنهاد نمی‌کنید هر شب چند ساعت گوشی‌تان را خاموش کنید (یا حداقل آن را در اتاق دیگری بگذارید). اگر به نظر می رسد که آنها تمایلی به انجام این کار ندارند، ممکن است بخواهید از خود بپرسید که چرا.

آیا زنم به من خیانت می کنه؟

منبع:کانون مشاوران ایران-آیا زنم به من خیانت می کنه؟

بازدید : 61
شنبه 8 مرداد 1401 زمان : 19:13

خشم یک احساس قدرتمند است که اگر تحت کنترل نباشد می تواند به احساسات طرف مقابل آسیب برساند، بنابراین مقابله با عصبانیت شوهر سخت می باشد. عصبانیت ممکن است باعث شود شما صبر خود را از دست داده و چیزهای ناپسندی را به شریک زندگی خود بگویید که برای همیشه به رابطه آسیب برساند. اگر در چنین موقعیتی هستید، این مقاله را بخوانید تا در مورد روش‌های موثر مقابله با شوهر یا همسر عصبانی را یاد بگیرید.


وقتی مرد عصبانی است چه کنیم| نحوه برخورد با شوهر عصبی نی نی سایت
1. آرامش خود را حفظ کنید.
تا آنجایی که ممکن است از عصبانی شدن خودداری کنید. اگر بتوانید آرام بمانید، بهتر می توانید فکر کنید و شرایط را کنترل می کنید.

2. از دید او به قضیه نگاه کنید
دلیل عصبانیت شوهرت چیست؟ آیا او یک روز بد در محل کار داشته است؟ آیا او خسته می باشد؟ آیا او نگران امور مالی است؟ علت عصبانیت او هرگز عصبانیت او را توجیه نمی کند، اما پی بردن به محرک عصبانیت می تواند به شما کمک کند درباره مشکلات او صحبت کنید و مشکل اصلی را ریشه کن کنید.


10 راه های مقابله با عصبانیت شوهر| نجات زندگی مشترک
3. او را سرزنش نکنید.
ممکن است بخواهید با گفتن جملاتی مانند «آرام باش» خشم او را کنترل کنید، این ایده خوبی نیست. اگر می‌خواهید به او کمک کنید تا خشم خود را برطرف کند، بگویید: «خوب، به نظر ناراحت هستی. واقعا مشکل چیست؟»

4. احترام یکدیگر را حفظ کنید| شوهر عصبانی نی نی سایت
همه ما هنگام عصبانیت چیزهایی گفته ایم که بعدا از آن ها پشیمان شده ایم. پس اگر شوهرتان حرف ناشایست یا آزاردهنده ای زد و متوجه شد که کاری که انجام داده اشتباه بوده و عذرخواهی کرد او را درک کنید. با این حال، حتی در این صورت، اشکالی ندارد که بگویید: « عذرخواهی تو را می پذیرم می‌دانم که وقتی این حرف را زدی عصبانی بودی، اما این حرف یا کار تو به احساسات من آسیب زد.»

5. ذهن خوانی نکنید
ممکن است چند ماه یا چند سال از ازدواج شما گذشته باشد و تصور کنید می توانید فکر همسرتان را بخوانید، اما این کار را نکنید. همیشه احساسات و فکر همسرتان را از خودش بپرسید، ناراحتی او را درک کنید و منطقی به بررسی اوضاع بپردازید.

6. تعیین مرز| شوهر عصبانی نی نی سایت
در هنگام آرامش برای رابطه خود مرزهایی تعیین کنید و مطمئن شوید که همسرتان نیز آن ها را درک و قبول کرده است. به یاد داشته باشید که رابطه برای رشد و پیشرفت به احترام نیاز دارد، بنابراین به یکدیگر احترام گذاشته و حتی در هنگام دعوا نیز این خط قرمز ها را رعایت کنید.

7. تمرین فعالیت های آرام بخش| شوهر عصبانی نی نی سایت
با تحقیق می توانید راه ها و فعالیت های زیادی را کشف کنید که باعث افزایش آرامش می شود، ورزش، قدم زدن، یوگا و ماساژ می تواند جزو این موارد باشد. روانشناسان نیز راهکارهای متفاوت و موثری برای کنترل خشم توصیه می کنند.

8. هرگز بی احترامی را تحمل نکنید
مهم نیست چقدر رفتار پرخاشگرانه همسرتان را تحمل می کنید، هرگز بی احترامی را تحمل نکنید. اگر شروع به تحمل این موضوع کنید، به طور غیرمستقیم به همسرتان می گویید که او می تواند به شما توهین کرده و سپس عذرخواهی کند. اگر احساس می کنید که شریک زندگیتان به شما بی احترامی می کند، همیشه موضع بگیرید و به او بگویید که از حرف یا حرکت او ناراحت شده اید. از کلماتی مانند «این قابل قبول نیست» یا «ما می توانیم بعد از آرام شدن شما بحث خود را ادامه بدهیم» استفاده کنید و سپس اتاق را ترک کنید.

9. روی چیزهای خوب تمرکز کنید
ممکن است شریک زندگی تان اغلب عصبانی شود، اما دلیل عصبانیت او ممکن است محبت و مراقبت باشد. روی احساسات مثبت سرمایه گذاری کنید و سعی کنید آن ها را پرورش دهید. خیلی زود، شما شروع به دیدن عشق و محبت همسرتان خواهید کرد.

منبع:کانون مشاوران ایران-10 راه های مقابله با عصبانیت شوهر| نجات زندگی مشترک

بازدید : 121
شنبه 8 مرداد 1401 زمان : 19:12

بازسازی اعتماد
برای بازسازی اعتماد پس از دروغ گفتن ، قبل از اینکه برای همیشه از بین برود یا از رابطه نا امید شوید، از متخصص کمک بگیرید. دروغ گفتی. پشیمون میشی ولی الان چیکار میکنی؟

اعتماد پایه و اساس هر رابطه است. مهم نیست که رابطه شما چه شکلی به خود می گیرد یا چه مرزهایی ایجاد کرده اید ، داشتن اعتماد به اینکه شریک زندگی شما حقیقت را به شما می گوید بسیار مهم است.

از سوی دیگر، ما فقط انسان هستیم و گاهی اوقات، چیزها را اشتباه می گیریم. مهم نیست که چقدر نیت ما خوب است، ما خراب می کنیم.

دروغ‌هایی که به داخل می‌روند می‌تواند نشانه‌ای باشد که چیزی در رابطه شما درست نیست.

اما بهم ریختن و به خطر انداختن از دست دادن کسی که دوستش دارید نیز می تواند تکان دهنده ای باشد که برای تشخیص آنچه دارید، و از دست دادن آن چقدر وحشتناک است.

آیا متوجه شده اید که به شریک زندگی خود دروغ می گویید؟ آیا شما خیانت کرده اید؟ آیا در مواقعی که واقعاً به شما نیاز داشتند کنار آنها نبوده اید؟

اگر به این فکر می کنید که آیا می توانید رابطه ای را که برای شما بسیار مهم است نجات دهید یا نه، هنوز ناامید نشوید. هرجا اراده ای هست، امیدواریم راهی هست.

درست است، شکاف ها ممکن است خیلی عمیق باشند و ممکن است خیلی دیر باشد. و اگر بتوانید آن را ذخیره کنید، کار بسیار زیادی لازم است.

با این حال، اگر مایل به انجام تلاش و تعهد باشید و مسئولیت کاری که انجام داده‌اید را بپذیرید، ممکن است رابطه‌تان به جنگ بازگردد، و حتی قوی‌تر از قبل.

در اینجا چند نکته اساسی وجود دارد که می تواند به بازسازی اعتماد و بهبود رابطه شما کمک کند.

بازسازی رابطه پس از دروغ
بدیهی است که شرایط فردی برای هر زوج متفاوت است، بنابراین این هرگز یک راهنمای جامع و بی‌خبر نخواهد بود…

… اما، اگر در مورد نجات رابطه خود جدی هستید، باید الهاماتی را در اینجا پیدا کنید تا شکاف بین شما و شریک زندگی خود را بهبود بخشید.

1. کارت های خود را روی میز بگذارید
اگر اعتمادی را که در رابطه وجود داشت شکسته اید، باید به آن اعتراف کنید و مسئولیت آن را بپذیرید.

چیزها باید به وضوح مشخص شوند تا هر دو بدانید چه اتفاقی افتاده و در کجا ایستاده اید.

اگر خیانت کرده اید، جزئیات دقیق و بد را از آنها دریغ نکنید، مگر اینکه آنها به طور خاص آنها را بخواهند. در این صورت باید صادق باشید.

در چنین شرایطی، ضرب المثل قدیمی «صداقت بهترین سیاست است» بیش از هر زمان دیگری صادق است. از این به بعد، حتی دروغ های کوچکی که می گویید می تواند شریک زندگی تان را مشکوک کند که چیزی را پنهان می کنید.

اگر تصمیم گرفته‌اید که پس از شکسته شدن اعتماد، می‌خواهید در رابطه خود بمانید، در دام این که سعی کنید آن را زیر فرش بکشید و وانمود کنید که قرار است ناپدید شود، نیفتید.

شما را از بین می برد، و به احتمال زیاد حقیقت در نقطه ای آشکار خواهد شد، و زمانی که این اتفاق بیفتد بسیار بدتر خواهد بود.

دروغی که به سرعت به آن اعتراف می‌شود یک چیز است، اما در طول هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌ها متوجه خواهید شد که بسیاری از دروغ‌های کوچک دیگر را برای پوشاندن اولین دروغ می‌گویید.

این بدان معنی است که وقتی شریک زندگی شما حقیقت را کشف می کند (و تقریباً همیشه زمانی است، نه اگر)، نجات رابطه شما دیگر امکان پذیر نخواهد بود.

تلاش برای پنهان کردن کارهایی که انجام داده اید، راهی مطمئن برای پایان دادن به رابطه خود، دیر یا زود است.

2. دلیل دروغگویی را بیان کنید
برای به دست آوردن مجدد اعتماد آنها، شریک زندگی شما می خواهد بداند که چرا کاری را انجام داده اید. بنابراین باید در مورد اینکه چه چیزی باعث شد اعتماد آنها را بشکنید، خوب فکر کنید.

با خودتان کاملاً صادق باشید و از حقایق سخت دوری نکنید. تنها راه حل این مشکل این است که با آن روبرو شوید.

به یاد داشته باشید که در اینجا سعی نمی کنید توجیهی پیدا کنید، یا تقصیر را به گردن دیگری بیاندازید . شما سعی می‌کنید به اصل رفتار خود برسید تا بتوانید آن را برای شریک زندگی‌تان توضیح دهید و کمتر احتمال دارد که این الگو را تکرار کنید.

منبع:کانون مشاوران ایران-بازسازی اعتماد در رابطه پس از دروغ گفتن به شریک زندگی خود

بازدید : 53
شنبه 8 مرداد 1401 زمان : 19:11

توانایی حل اختلافات زناشویی از مهم ترین مهارت های زندگی می باشد که بسیاری از زوجین آن را به درستی کسب نمی کنند، در این مقاله به بررسی این مهارت و راه های لازم برای حل اختلافات زناشویی پرداخته شده است.

زنان و مردان با هم متفاوت هستند و افرادی که با یکدیگر ازدواج می کنند هر کدام ویژگی ها و خصوصیت های منحصر به خودشان دارد و این ویژگی ها در زنان و مردان متفاوت می باشد، این تفاوت ممکن است اختلافاتی را بین آن ها به وجود آورد.

روانشناسی دعوای زن و شوهر
افراد خصوصیت ها و ویژگی هایشان را بر اساس ژنتیکشان به دست می آورند و این تفاوت های ژنتیکی در خصوصیات جسمانی آن ها دیده می شود، زیرا اگر به اثر انگشت دو نفر دقت کنید هیچ گاه یکسان نمی باشد.

همچنین خصوصیات چهره هر فرد منحصر به فرد می باشد و باعث می شود که یکدیگر را به خوبی شناسایی کنیم و سایر تفاوت هایی که بین افراد وجود دارد غیر جسمانی می باشد.

بعضی اوقات اختلافاتی وجود دارد که نمی توان با نگاه به شخص آن اختلاف ها را شناسایی کرد در حالی که آن اختلاف ها وجود دارد.

مثلا بعضی افراد درون گرا و بعضی ها برون گرا می باشند و این یک نوع تفاوت شخصیتی می باشد. تفاوت های شخصیتی نشان می دهد که فرد کارهای مهم و ضروری زندگی اش را به چه صورتی انجام می دهد.

در روانشناسی دعوای زن و شوهر ما انسان ها در مورد موضوعات مختلف شیوه های متفاوتی را برای حل آن ها در نظر می گیریم و به عبارت دیگر نسبت به موضوعات اختلاف نظر داریم. مثلا درمورد چگونگی تربیت و بزرگ کردن بچه ها، نحوه رانندگی، روش سپری کردن اوقات فراغت و جنبه های دیگر زندگی ایده و سلیقه های متفاوتی داریم و به خاطر همین تفاوت ها، اختلاف هایی بین ما به وجود می آید.

برای حل این اختلاف ها نباید راه های اشتباهی را در نظر بگیریم و هر طور شده از شر آن ها رها شویم بلکه باید یاد بگیریم تفاوت های یکدیگر را بپذیریم و با آن کنار بیایم.


چرا حل اختلافات زناشویی انقدر مهم است؟+ راهکارهای اساسی
هدف از ازدواج خوب چیست؟| راهکار هایی برای حل اختلاف
هدف از ازدواج خوب این است که زوج ها باید یاد بگیرند که چطور به صورت یک تیم با یکدیگر کار کنند و از اختلاف هایشان برای جرو بحث و دعوا استفاده نکنند و به جای آن سعی کنند از اختلاف ها برای خود زندگی بهتری بسازنند و در کنار یکدیگر از زندگی لذت ببرند.

حل اختلاف ها یک نوع روش کار تیمی می باشد، به طوری که تا وقتی دعوایی پیش نیاید ما نمی توانیم تشخیص دهیم که اختلافات ما چه هستند و نمی توانیم تفاوت ها را به خوبی بشناسیم.

در این جا منظورمان تفاوت سلیقه ها و اختلاف نظر های ساده نمی باشد بلکه بر اساس نظر مشاوران دعوا زمانی به وجود می آید که دو زوج احساس می کنند در مورد موضوعات متفاوت اختلاف دارند و نظرات آن ها متفاوت می باشد. این نظرات متفاوت بر روی رفتارشان تاثیر منفی می گذارد و باعث ناسازگاری و ناهماهنگی در رابطه می شود.

افرادی که با یکدیگر زندگی می کنند ممکن است در حوزه های مختلف زندگی مانند غذا خوردن، رانندگی، مسائل جنسی، پول، خویشاوندان، اعتقادات، تربیت فرزندان، گذراندن اوقات فراغت و …با یکدیگر تفاوت نظر داشته باشند به حدی که ممکن است بر سر این موضوعات دعوا کنند.

اما باید دقت داشته باشید که اختلافات همیشه بد نبوده و در هر ازدواجی اجتناب پذیر می باشد. به عبارت دیگر همه ازدواج ها اختلاف دارد و غیر ممکن است ازدواجی بدون اختلاف باشد.

همانطور که گفتیم هر فرد ویژگی و خصوصیات خاص خودش را دارد و هنگام ازدواج با فردی دیگری ازدواج می کنید باید بدانید که مانند هر انسان دیگری خصوصیات منحصر به فرد خودش را دارد.

در ازدواج باید هدف خود را از دست دادن اختلاف ها در نظر بگیرید به همین دلیل شما باید یاد بگیرید که چطور با یکدیگر مانند اعضای گروه هماهنگ شوید تا با کمک یکدیگر برای رسیدن به یک هدف مشخص اقدامات لازم را انجام دهید.


پیشگیری از ایجاد اختلاف بین زن و شوهر
در صورتی که زوجین یاد بگیرند که اختلاف هایشان را چگونه حل کنند، بهتر می توانند با یکدیگر زندگی کنند و خواهند توانست به خوبی یکدیگر را درک کرده، از یکدیگر پشتیبانی و حمایت کنند در این هنگام آن ها ازدواج موفقی خواهند داشت و پیشگیری از ایجاد اختلاف بین زن و شوهر انجام می شود.

وقتی که زوجین بتوانند از لحاظ عاطفی به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند برای زندگی در کنار یکدیگر از هماهنگی بیشتری برخوردار خواهند بود.

اگر بین زن و شوهر اختلاف به وجود آید و این اختلاف حل نشود، هماهنگی به درستی بین آن ها به وجود نخواهد آمد و زندگی آن ها به میدان نبردی تبدیل خواهد شد، رفتار نامناسبی با یکدیگر خواهند داشت و یکدیگر را با سخنان و کلمات نامناسب مورد خطاب قرار خواهند داد.

منبع:کانون مشاوران ایران-چرا حل اختلافات زناشویی انقدر مهم است؟+ راهکارهای اساسی

بازدید : 106
جمعه 31 تير 1401 زمان : 17:52

بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

بر اساس نظر روانشناسان و مشاوران دوران کودکی بسیار مهم است و شخصیت طرف در آن زمان شکل می گیرد مثلا افرادی که مورد سوء استفاده هیجانی، بی توجهی و یا رها شدگی قرار گرفته اند یا ممکن است مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته باشند، عزت نفس آن ها کاهش یافته و عزت نفس خود را از دست می دهند.

داشتن عزت نفس بسیار مهم می باشد و در چند سال اخیر بسیار در مورد عزت نفس مطالب دیده و شنیده ایم اما آن را جدی نگرفته ایم و اتفاقاتی که در کودکی و بزرگسالی پیش آمده باعث شده تا عزت نفس ما کاهش یابد اما ما باید تلاش کنیم برای بالا بردن عزت نفس از آن استفاده کنیم.

برای آرامش روانی داشتن عزت نفس بسیار مهم است پس باید سعی کنیم آن را تقویت کنیم.

عزت نفس بر روی جنبه های زندگی فرد اثر می گذارد و تاثیرات مثبتی دارد که در زیر نمونه های از آن را بیان می کنیم.

تغییر نگرش مان نسبت به خود و دیگران
نگرش دیگران نسبت به ما
انتخاب هایمان در زندگی
توانایی مان در نثار عشق و دریافت آن
توانایی و تمایل ما برای تغییر چیزهایی که دوست داریم
بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟
عزت نفس چیست ؟
عزت نفس یک نوع احساس است که در مورد خودمان داریم و قضاوت کلی می باشد که درباره خودمان انجام می دهیم.

هنگامی که عزت نفس خوب و بالایی داشته باشیم در این صورت خودمان را همان طور که هستیم می پذیریم با همان صفات بد و خوبی که داریم، و شخصیت خودمان را دوست داریم و تایید می کنیم.

با عزت نفس بالا به خودمان احترام می گذاریم، به شخصیت خود توجه کرده و به آن عشق می ورزیم و در این صورت به ما حس ارزشمند بودن و مفید بودن دست می دهد.

افرادی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و از کودکی خود خاطره های بدی دارند از عزت نفس پایینی برخوردار هستند آن ها خودشان را دوست ندارند و به خود توجه نمی کنند و اصلا به خودشان احترام نمی گذارند، آن ها نمی توانند باور کنند که کسی آن ها را واقعا دوست دارد و یا به آن ها توجه می کند و احترام می گذارد.

بر اساس گفته روانشناسان آن ها خودشان را لایق عشق و احترام نمی دانند و همچنین نمی خواهند که مورد توجه و رفتارهای محبت آمیز قرار بگیرند و اگر کسی آن ها را دوست داشته باشد و به آن ها احترام بگذارد و محبت کند آن ها احساس خشم و ناراحتی می کنند و از آن فرد دوری می کنند.

آن ها ممکن است به سمت کسی کشیده شوند که به آن ها فخر می فروشد و نسبت به فرد بی تفاوت و بی رحم عکس العمل نشان می دهد آن ها بیشتر به این مدل رفتار عادت دارند و خود را سزاوار این نوع برخورد می دانند.

بسیاری از افراد ستند که قصد دارند از طرف مقابلشان سوء استفاده کنند به همین دلیل در ابتدا جذب کسی می شوند که به آنها احترام می گذارد و با محبت و مهربانی صحبت می کند اما هنگامی که او را به دست آورند و مالک آن شخص شدند از او متنفر می شوند.

زیرا آن ها به طور نا خود آگاه متعقد هستند که هر کس در کنار آن ها می خواهد باشد باید ایراد مهمی داشته باشد و به همین دلیل نباید مورد احترام قرار بگیرد چون سزاوار آن نمی باشد.

همچنین چون در کودکی به آن ها توجه نشده و مورد محبت و عشق قرار نگرفته اند نمی توانند علاقه عاشقانه ای را دریافت کنند و این دریافت علاقه برای آن ها دردناک خواهد بود.

اختلال بدشکلی بدن
اختلال بدشکلی بدن (BDD) | تنفر از اندام خودم
بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟
بر اساس نظر روانشناسان و مشاوران برای این که زن و مرد عزت نفس خود را افزایش دهند راهکارهایی وجود دارد که برای آن ها بسیار سودمند می باشد در زیر نمونه هایی از آن را ذکر می کنیم.

نباید از خودتان انتقاد کنید و هنگامی که خود را مورد انتقاد قرار می دهید باید توجه داشته باشید که میزان انتقاد شما چقدر می باشد زیرا زمانی که خود را مورد انتقاد قرار می دهید در واقع با خودتان همان گونه ای برخورد می کنید که والدین تان با شما برخورد می کرده اند.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-بر اساس مطالعات روانشناس تلفنی چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم ؟

بازدید : 72
جمعه 31 تير 1401 زمان : 17:51

مشاوره توانبخشی می تواند برای افراد سودمند باشد؟
افراد ناتوان، مبتلا به بیماری های روانی و سایر اختلالات روانپزشکی گاهی اوقات به کمک در جنبه های مختلف زندگی خود نیاز دارند از جمله محیط های کاری، زندگی، اجتماعی و یادگیری. یکی از رویکردهایی که می تواند به این افراد در مدیریت علائم و بهبود عملکرد کمک کند، به عنوان توانبخشی روانی اجتماعی شناخته می شود.

مشاوره توانبخشی یک رویکرد درمانی است که برای کمک به بهبود زندگی افراد مبتلا به بیماری روانی طراحی شده است. هدف آن آموزش مهارت‌های عاطفی، شناختی و اجتماعی است تا به آنها کمک کند تا حد امکان مستقل در جوامع خود زندگی و کار کنند.

تاریخچه توانبخشی روانی اجتماعی
قبل از دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، غیرعادی نبود که افراد مبتلا به بیماری‌های روانی جدی در نهادها قرار گیرند. رویکرد درمان مسائل مربوط به سلامت روان از آن زمان تا کنون تغییر قابل ملاحظه ای داشته و منجر به نهاد زدایی شده است.

امروزه بر کمک به افرادی که دارای شرایط سلامت روان هستند، تاکید می شود که تا حد امکان مستقل زندگی کنند و به طور کامل در جوامعی که در آن زندگی می کنند ادغام شوند.

در حالی که ننگ پیرامون بیماری روانی هنوز وجود دارد، توانبخشی روانی-اجتماعی تلاش می کند به کاهش تعصب و تقویت شمول اجتماعی کمک کند. این رویکرد از آنچه به عنوان مدل بهبودی بیماری روانی شناخته می شود، استفاده می کند.

بهبودی کامل اغلب هدف است، اما به‌عنوان یک فرآیند به‌جای یک نتیجه در نظر گرفته می‌شود. توانبخشی روانی اجتماعی بر توانایی فرد برای بهبودی متمرکز است. و بر ارائه توانمندسازی، شمول اجتماعی، حمایت و مهارت های مقابله ای متمرکز است.

زندگی هر فردی منحصر به فرد است و توانبخشی روانی-اجتماعی می تواند به افراد مبتلا به بیماری روانی کمک کند تا معنا، امید و رشد را بدون توجه به توانایی ها یا تأثیرات شرایط بیابند.

مشاوره توانبخشی روانی اجتماعی
اهداف توانبخشی روانی اجتماعی
صرف نظر از اینکه خدمات روانی اجتماعی چه شکلی دارند، اهداف اصلی شامل کمک به افراد در این احساس است:

توانمند : هر فردی باید احساس کند که می‌تواند اهداف خود را تعیین کند و از قدرت و استقلال برای پیگیری آن اهداف برخوردار باشد.
امیدوار : ممکن است افراد در نتیجه وضعیت خود احساس تضعیف کنند. توانبخشی بر کمک به مراجعان برای احساس امیدواری نسبت به آینده تمرکز دارد.
ماهر : هدف توانبخشی آموزش مهارت هایی است که به آنها کمک می کند شرایط خود را مدیریت کنند و زندگی ای را که می خواهند زندگی کنند. این شامل مهارت های زندگی، مهارت های کاری، مهارت های اجتماعی و غیره است.
پشتیبانی شده : متخصصان سلامت روان به مشتریان کمک می کنند تا روابط و ارتباطات اجتماعی را در جامعه خود ایجاد کنند.


اصول مشاوره توانبخشی
تعدادی از اصول کلیدی مشاوره توانبخشی روانی-اجتماعی وجود دارد که به نحوه برخورد متخصصان بهداشت روانی که در این زمینه کار می کنند به کار خود کمک می کند. این اصول عبارتند از:

همه مردم پتانسیل هایی دارند که می توان آنها را توسعه داد.
مردم حق تعیین سرنوشت دارند.
تاکید بر نقاط قوت فرد به جای توجه به علائم بیماری.
نیازهای هر فرد متفاوت است.
خدمات حرفه ای باید متعهد باشد و تا حد امکان در یک محیط عادی انجام شود.
تمرکز بر مدل اجتماعی مراقبت (در مقابل مدل پزشکی) وجود دارد.
به جای تثبیت بر گذشته، بر زمان حال متمرکز است.
درمان‌های توانبخشی روانی-اجتماعی چند رشته‌ای و اغلب ماهیت زیست‌روانی-اجتماعی هستند. این دیدگاه تشخیص می‌دهد که بیماری روانی بر بخش‌های مختلف زندگی از جمله سیستم‌های بیولوژیکی، اجتماعی و روان‌شناختی تأثیر می‌گذارد. نه تنها هر یک از این سیستم ها تحت تأثیر سلامت روان هستند، بلکه به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند. هنگامی که چیزی بر یک منطقه تأثیر می گذارد، مطمئناً بر سایر مناطق نیز تأثیر می گذارد.

با توجه به این موضوع، مشاوره توانبخشی روانی-اجتماعی رویکردی کاملاً فردی دارد و تشخیص می دهد که سایر متخصصان بهداشت روان و پزشکان ممکن است برای مشارکت در روند درمان مورد نیاز باشند. مراقبت فردی ممکن است به ترکیبی از خدمات و درمان موثر نیاز داشته باشد. این اغلب مستلزم تسهیل دسترسی به مراقبت از حوزه های مختلف است.

برای مثال، یک فرد مبتلا به یک بیماری روانی ممکن است به خدمات توانبخشی روانی اجتماعی نیاز داشته باشد که مهارت‌های اساسی زندگی و اجتماعی را هدف قرار می‌دهد، اما ممکن است به درمان شامل دارو و روان‌درمانی نیز نیاز داشته باشد. درمان وضعیت آنها علائم خاص فرد را هدف قرار می دهد، در حالی که توانبخشی بر روند بهبودی و ادغام مجدد متمرکز است.

رویکرد تیمی تضمین می کند که فرد به ابزارها و منابع مورد نیاز برای دستیابی به اهداف اعلام شده دسترسی دارد.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-مشاوره توانبخشی | مزایا و معایب توانبخشی روانی اجتماعی

بازدید : 74
پنجشنبه 30 تير 1401 زمان : 10:25

دانستن درونگرایی-برونگرایی در انتخاب همسر بسیار مهم است.
آیا تا به حال فکر کرده اید که ابعاد شخصیت تاثیر مستقیمی در انتخاب حوزه تحصیل، اشغال، محل اقامت و سبک زندگی عمومی دارد؟
اگر دقت نکنید، خطوط بعدی را بخوانید.
درونگرا از احساسات و هیجانات فقط برای دوستان بسیار نزدیک صحبت می کنند، اما برون گراها کاملا از جهان خارج می شوند؛ آنها دوست دارند گمراه کننده، اجتماعی، رقابتی، سریع و واقع بینانه باشند.
مردم درونگرا بیشتر صرف وقت خود را صرف تحصیل می کنند و کمتر مایل به تعامل با دیگران هستند.
از سوی دیگر، افراد بی عیب و نقص دیدگاه عینی و بیرونی بیشتری دارند و فعالیت عملی بیشتری دارند اما اعتماد به نفس کمتری نسبت به برونگراها دارند.
آنها می خواهند بر محیط خود تأثیر بگذارند و با دیگران رقابت کنند و بیشتر در عموم ظاهر شوند.
اگر به نظر می رسد که خودآگاهی و برون گرایی در افراد افراطی باشد، ما دو شخصیت غیر طبیعی داریم، اما اینها بسیار کم است و اکثریت مردم بین دو قطب هستند.
با شناخت ویژگی های شخصی هر دو گروه، شما می توانید رابطه ای بهتر با آنها داشته باشید.
منبع :رجبی غلامرضا , فردوسی سیما , شهبازی مسعود. بررسی کیفیت روان سنجی مقیاس باورهای محدودکننده انتخاب همسر. مشاوره کاربردی: بهار و تابستان ۱۳۹۰ , دوره ۱ , شماره ۱ ، ۲-جبرائیلی هاشم , زاده محمدی علی, حیدری محمود. تفاوت ملاک های انتخاب همسر بین دو جنس. فصلنامه خانواده پژوهی : تابستان ۱۳۹۲ , دوره ۹ , شماره ۳۴
دانلود مجموعه تست روانشناسی و شخصیت شناسی رایگان برای اندروید


تست زیر را انجام دهید:

۱٫من می خواهم همیشه افراد زیادی در اطرافم داشته باشم.
کاملا مخالفم
نسبتاً مخالفم
مخالفم
نسبتا موافقم
کاملا موفقم
۲٫۲٫پیدا کردن آن آسان است به لبخند در دیگران و رفتن با آنها و از آن لذت بردن و از با جمعیت بودن لذت بردن.
کاملا مخالفم
نسبتاً مخالفم
مخالفم
نسبتا موافقم
کاملا موفقم
۳٫من لزوما خودم امیدوار نیستم.
کاملا مخالفم
نسبتاً مخالفم
مخالفم
نسبتا موافقم
کاملا موفقم
۴٫من واقعا از صحبت کردن با دیگران لذت می برم.
کاملا مخالفم
نسبتاً مخالفم
مخالفم
نسبتا موافقم
کاملا موفقم

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-تست روانشناسی انتخاب همسر درونگرایی-برونگرایی

بازدید : 112
پنجشنبه 30 تير 1401 زمان : 10:22

اعتیاد به بازی های ویدیویی

اعتیاد به بازی های ویدیویی (VGA) استفاده اجباری یا بیش از حد نسبت به بازی های ویدیویی است که می تواند پ بر جنبه های مختلف زندگی افراد از جمله سلامت جسمی و مالی و همچنین رفاه اجتماعی تاثیرات منفی داشته باشد.

بازی‌های مدرن به گونه‌ای توسعه یافته‌اند که در حال حاضر راه‌های مختلفی وجود دارد که افراد می‌توانند به آن‌ها معتاد شوند و بازی‌ها را روی رایانه، کنسول‌ یا حتی با تلفن همراه انجام دهند.

افراد مبتلا به اعتیاد بازی های ویدیویی ممکن است برایشان سخت باشد که سایر فعالیت های روزانه را بر بازی های ویدیویی اولویت دهند،

زیرا وابستگی عاطفی قوی به بازی ها دارند و احساس می کنند نمی توانند از بازی دور شوند. افراد مبتلا به این عارضه بیشتر احتمال دارد افسردگی و اضطراب را تجربه کنند و گزارش دهند که از نظر اجتماعی منزوی شده اند.

دلایل اعتیاد به بازی های ویدیویی چیست؟
اعتیاد به بازی های ویدیویی به دلیل صرف زمان زیاد برای بازی ایجاد می شود. اشاره شده است که بازی‌های چندنفره می‌تواند اعتیاد بیش تری ایجاد کند.

بازی‌های چند نفره می‌توانند باعث شوند کاربران زمان را از دست بدهند، علاوه بر این بازی هایی که شامل قمار می شوند نیز توسط بسیاری از دولت ها به دلیل اعتیاد زیاد ممنوع شده است.

سازمان جهانی بهداشت (WHO) به افرادی که بازی های ویدیویی انجام می دهند توصیه می کند که نسبت به مدت زمانی که صرف فعالیت های بازی می کنند هوشیار باشند و زمان مشخصی را باید به آن اختصاص دهند.

با همسری که بازی کامپیوتری می کند چگونه رفتار کنیم؟
با همسری که بازی کامپیوتری می کند چگونه رفتار کنیم؟
مراحل مختلف اعتیاد به بازی های ویدیویی چیست؟
چهار مرحله اعتیاد به بازی های ویدیویی وجود دارد:

علاقه گاه به گاه:
مردم اغلب برای اوقات فراغت شروع به بازی های ویدیویی می کنند و چند ساعت در هفته را صرف این فعالیت می کنند.

علاقه عمیق تر:
زمانی این علاقه عمیق تر می شود که علاقه به بازی افزایش می یابد و عمیق تر می شود. به مرور بازی‌های ویدیویی اهمیت بیشتری در زندگی افراد پیدا می‌کنند و ممکن است پول بیشتری برای آن خرج کنند.

علاقه فزاینده:
این زمانی است که بازی های ویدیویی تمرکز اصلی افراد می شوند و دیگر به فعالیت های دیگر علاقه نشان نمی دهند. بنابراین زمانی که بازی های ویدیویی انجام نمی دهند، ممکن است بی قرار یا مضطرب شوند و سایر سرگرمی ها را نادیده بگیرند.

اعتیاد به بازی:
فرد دچار وسواس شده و الگوی خواب و غذا خوردن او نامنظم شده است. آن ها تمام وقت و انرژی خود را روی بازی متمرکز می کنند. کسانی که اعتیاد به بازی های ویدیویی را تجربه می کنند ممکن است خود را از دوستان، خانواده و همکاران دور کنند. همچنین ممکن است زمان کمتری را برای بهداشت شخصی صرف کنند.

سازمان جهانی بهداشت می‌گوید که برای تشخیص اختلال بازی، الگوی رفتاری باید «شدت کافی» داشته باشد تا منجر به آسیب‌های قابل‌توجه در عملکرد فردی، خانوادگی، اجتماعی، آموزشی، شغلی یا سایر زمینه‌های مهم شود و حداقل به مدت ۱۲ ماه طول بکشد.

اعتیاد به بازی های ویدیویی

چگونه اعتیاد به بازی های ویدیویی را تشخیص دهید؟
علائم مشخص یک فرد مبتلا به اعتیاد به بازی های ویدیویی عبارتند از:

فکر می کنید یا می خواهید دائماً بازی های ویدیویی انجام دهید.
دروغ گفتن در مورد اینکه چقدر زمان صرف بازی های ویدیویی می شود.
احساس ناتوانی در کاهش زمان بازی
نادیده گرفتن سایر سرگرمی ها با دوستان یا خانواده
عملکرد تحصیلی ضعیف
علائم تحریک پذیری، اضطراب یا عصبانیت هنگام بازی نکردن
عدم رعایت بهداشت فردی مناسب
بیخوابی

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-اعتیاد به بازی های ویدیویی تا حد جنون و خودکشی؟

بازدید : 133
دوشنبه 27 تير 1401 زمان : 15:34

اعتیاد جنسی چیست؟

اصطلاح «اعتیاد» معمولاً با الکل یا مواد مخدر مرتبط است، اما اخیراً به چندین رفتار یا فعالیت که اعتیاد فرآیندی نامیده می‌شوند، گسترش یافته است.

اعتیادهای فرآیندی (یا رفتاری) می تواند شامل مواردی مانند قمار، فناوری های جدید (اینترنت، تلفن همراه، رسانه های اجتماعی، بازی های ویدیویی)، کار، غذا، خرید، ورزش و رابطه جنسی باشد.

درگیر شدن مداوم در یک فعالیت یا رفتار خاص، علیرغم پیامدهای منفی بر توانایی فرد برای سالم ماندن ذهنی، جسمی و یا احساسی سالم و عملکردی است که اعتیاد فرآیندی را تعریف می کند.

اعتیاد جنسی (که به عنوان اختلال بیش‌جنسی، اجبار جنسی، بیش‌جنس‌گرایی و اختلال رفتار جنسی اجباری (CSBD) شناخته می‌شود) به عنوان یک اعتیاد فرآیندی طبقه‌بندی می‌شود. این یک اختلال مرتبط با رابطه جنسی است که اغلب در کنار اختلالات سلامت روانی رخ می دهد.

مشخصه این اعتیاد میل‌ها، افکار و تکانه‌های جنسی مداوم و غیرقابل کنترل است که به هدف اصلی زندگی یک فرد تبدیل می‌شود و در توانایی او برای کار، حفظ روابط و انجام فعالیت‌های روزانه اختلال ایجاد می‌کند.

بر خلاف افرادی که میل جنسی طبیعی و سالم دارند، فردی که اعتیاد جنسی دارد زمان زیادی را صرف جستجوی یا شرکت در فعالیت های جنسی می کند و اغلب در مورد آن دروغ می گوید تا آن را مخفی نگه دارد. فعالیت هایی که معمولاً با رفتار جنسی اجباری مرتبط هستند عبارتند از:

خودارضایی بیش از حد
روابط چندگانه، شرکای جنسی بیش از حد
استفاده مداوم و بیش از حد از پورنوگرافی
رابطه جنسی ناامن
یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها برای کسانی که اعتیاد به جنسی دارند، انگ آن است، به این معنی که افراد تمایل دارند به دلیل خجالت و/یا شرم به دنبال کمک نباشند.

با این حال، بدون کمک حرفه‌ای، اعتیاد به جنسی تنها به بدتر شدن و در نهایت منجر به عواقب گسترده‌ای می‌شود که به فرد معتاد آسیب وارد می‌کند و بر زندگی خانواده، دوستان، همکاران کار و جامعه گسترده تأثیر منفی می‌گذارد.

بهبودی از اعتیاد جنسی تنها با حمایت حرفه ای و درمان های مناسب امکان پذیر است.

علائم اعتیاد جنسی چیست؟
اعتیاد به جنسی معمولاً طیف وسیعی از علائم را در بر می گیرد که از نظر شدت و شدت متغیر است. برخی از رایج‌ترین علائم فیزیکی و عاطفی عبارتند از:

ناتوانی در توقف رفتارهای جنسی
دبه دنبال رابطه جنسی با افراد جدید
داشتن چندین شریک جنسی و یا یک شب ایستادن
خودارضایی بیش از حد
افکار وسواسی جنسی
احساس پریشانی، اضطراب یا تحریک پذیری در صورت عدم توانایی در انجام این رفتارها
صرف زمان زیاد برای تلاش برای داشتن رابطه جنسی
احساس اضطراب، شرم، پشیمانی یا افسردگی در مورد ناتوانی در کنترل هوس ها
بدتر شدن هر گونه شرایط سلامت روانی موجود و همزمان.
در صورت عدم درمان، علائم ذکر شده می تواند به حدی تشدید شود که افراد ارزش های درونی و قوانین اخلاقی خود را نقض کنند، که باعث تشدید احساس گناه و شرم در آن ها می شود. این اغلب باعث می شود که زندگی دوگانه ای داشته باشند و دروغ بگویند تا فعالیت های جنسی خود را از نزدیکان خود پنهان نگه دارند.

گروه حمایتی برای درمان اعتیاد
گروه درمانی اعتیاد با روش حمایتی
دلایل اعتیاد جنسی چیست؟
اختلالات جنسی عمدتاً ناشی از تمایل به کنترل یا پنهان کردن مشکلات عاطفی یا روانی مانند اضطراب، استرس، تنهایی، افسردگی، انزوای اجتماعی یا شرم است.

اعتیاد جنسی معمولاً تحت تأثیر عواملی مانند ضربه روحی، ترس از رها شدن، سابقه سوء استفاده یا ترک در دوران کودکی و ناتوانی در کنار آمدن با جنبه‌های زندگی بزرگسالی به روشی سالم و عملکردی می باشد.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-اعتیاد جنسی چیست؟

بازدید : 127
دوشنبه 27 تير 1401 زمان : 11:20

فوبیا باکتری

فوبیا به معنای ترس شدید و غیرمنطقی نسبت به یک شیء یا موقعیت خاص می باشد. این ترس های شدید و غیر منطقی می توانند نسبت به هرچیزی وجود داشته باشند. ترس از آمپول، ترس از هواپیما، ترس از وسایل نقلیه عمومی، ترس از رانندگی، ترس از انواع حیوانات مثل مار، سگ، گربه، جوجه رنگی، ترس از طوفان، تاریکی، ارتفاعات، ترس از بیماری و همچنین ترس از آلودگی و غیره از جمله ی انواع فوبیاهای خاص می باشند.

افراد مبتلا به فوبیاهای خاص یک ترس معمول و طبیعی را نسبت به یک چیز خاص ندارند، بلکه ترس آن ها به قدری شدید است که تمام زندگی آن ها تحت تاثیر این ترس افراطی قرار گرفته است.

فوبیا باکتری
یکی از شایع ترین فوبیاها فوبیای باکتری است. فرد مبتلا به فوبیای باکتری به شدت از قرار گرفتن در معرض باکتری و آلودگی هراس دارد و به دلیل این هراس شدیدی که از آلودگی دارد مدام تحت اضطراب و استرس شدید است به همین دلیل اختلال فوبیای خاص زیر مجموعه اختلالات اضطرابی می باشد به این دلیل که مشخصه بارز این اختلال تجربه اضطراب های شدید و غیر قابل کنترل است.

اضطراب یعنی تجربه حالتی که به موجب آن، فرد دل مشغولی و نگرانی زیادی درباره آینده دارد و از وقوع اتفاقات وحشتناک هراس دارد.

فرد مبتلا به فوبیا باکتری نیز به دلیل ترس از آسیب هایی که ممکن است در اثر مواجه با باکتری ها به او وارد شود بسیار محتاطانه رفتار می کند و نیاز هست که حتما به شیوه خاص و با قوانین خاصی زندگی کند در غیر این صورت اضطراب بسیار شدیدی را متحمل می شود.

آگورا فوبیا، نشانه ها، علل و درمان آگورافوبیا
آگورا فوبیا | نشانه ها | علل و درمان آگورافوبیا
داستان
هانیه ۲۳ ساله، متولد مشهد و دانشجوی ترم دوم کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی می باشد. او دوره کارشناسی خود را در دانشگاه فردوسی مشهد و در واقع در شهر خود گذرانده است اما در حال حاضر در دانشگاه تهران پذیرفته شده است و مجبور شده است که از شهر و منزل خود دور شود و در خوابگاه سکونت کند.
هرکس مدت زمان کوتاهی را با هانیه بگذراند به سرعت متوجه می شود که هانیه به شدت ترس از آلودگی دارد. او مطالعات زیادی در مورد میکروب و باکتری ها دارد و مدام خود را در معرض اطلاعات و اخبار مربوط به باکتری ها قرار می دهد و همیشه دل مشغول این است که مبادا به دلیل سهل انگاری، باکتری یا ویروسی وارد بدنش شود و او را آلوده و مریض کند.
هانیه به دلیل تفکراتی که دارد معمولا از حضور در مکان های عمومی اجتناب می کند و خانه خودشان را به هر جای دیگری ترجیح می دهد. هانیه می گوید تا زمانی که در شهر و خانه خود سکونت داشته زندگی نسبتا راحتی داشته چون اعضای خانواده نیز طبق اصول او زندگی می کرده اند و منزل شخصی آن ها مامن امن او محسوب می شده.

اما مشکل او از وقتی شروع شده که در دانشگاه تهران پذیرفته شده، در واقع یکی از آرزوهای او تحصیل در دانشگاه تهران بوده و زمانی که در این دانشگاه پذیرفته شده گویی به تمام آرزوهای خود رسیده اما او هیچگاه به زندگی در خوابگاه فکر نکرده بود. در واقع چنین تصور می کرد که در خوابگاه نیز دیگران می توانند طبق اصول او رفتار و زندگی کنند ولی با ورود به خوابگاه و شروع زندگی دانشجویی تمام تصوراتش به هم ریخت.

او به سختی می توانست از سرویس های بهداشتی و حمام خوابگاه استفاده کند، از نظر او هم اتاقی هایش به هیچ عنوان به سلامت و بهداشتتان اهمیت نمی دهند و طوری رفتار می کنند که منجر به آلوده شدن تمام اتاق می شوند. برای هانیه زجر آور بود که مشاهده کند هم اتاقی اش با لباس بیرون داخل اتاق قدم بزند و بنشیند،

وقتی چنین چیزی را مشاهده می کرد تصور می کرد در حال حاضر تمام اتاق آلوده به میکروب و ویروس شده اند. با اینکه او تا حد امکان وسایلش را از اعضای اتاق جدا کرده بود اما با اینحال وسایلی مثل یخچال، رخت آویز و غیره از جمله وسایل مشترک بودند که هانیه برای استفاده کردن از آن ها به شدت مشکل داشت. او بارها بر سر این مسائل با هم اتاقی هایش به مشکل خورده بود و چندین بار با آن ها بحث کرده بود.

اما یک ترمی که او گذرانده بود برایش ترم وحشتناک و غیر قابل تحملی بود و همین چالش ها و درگیری هایی که هانیه در خوابگاه با هم اتاقی هایش داشت باعث شده بود که هانیه نتواند تمرکز کافی را روی دروسش داشته باشد و به همین دلیل مشروط شده بود. در حال حاضر که شروع ترم جدید بود و در واقع هانیه ترم ۲ را شروع می کرد به شدت دچار احساس درماندگی شده بود و از شروع ترم و ادامه دادن این روند زندگی در خوابگاه به شدت هراس داشت.

او شرایط اجاره منزل شخصی را نداشت و تنها دو راه را در مقابل خود می دید یا باید انصراف می داد یا اینکه زندگی در خوابگاه را تحمل می کرد اما هر دوی این راهکارها، برای هانیه زجر آور بود چون او تلاش های بسیاری برای قبولی در دانشگاه تهران کرده بود و انصراف از دانشگاه او را از اهدافش دور می کرد، از طرفی زندگی درخوابگاه مانعی برای پیشرفت او بود.

به همین دلیل تصمیم گرفته بود که به روانشناس مراجعه کند و به دنبال حل مشکلش برود، البته او هیچگاه فکر نمی کرد که تفکراتش مشکلی داشته باشد اما او می گوید که روزی هم اتاقی اش او را دیوانه خطاب کرده و به او گفته که او نیاز به درمان دارد، شنیدن این حرف از جانب هم اتاقی هانیه اگر چه نوعی توهین تلقی می شد و باعث شده بود که هانیه به شدت آزرده خاطر شود اما سبب شده بود که هانیه به فکر فرو برود و تصمیم بگیرد با یک روانشناس صحبت کند.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-فوبیا باکتری

تعداد صفحات : 42

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 1801
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 238
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 380
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3427
  • بازدید ماه : 620
  • بازدید سال : 1667028
  • بازدید کلی : 8801546
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی