loading...

eshghozendegi

eshghozendegi

بازدید : 38
يکشنبه 25 دی 1401 زمان : 12:51

دروغ گویی در کودکان تقریبا امری عادی می باشد که با کمک والدین کودکان می توانند از آن عبور کنند. مطمئن باشید جایی، زمانی با دروغ گویی در کودکان مواجه خواهید شد.

هنگام رشد می توانید انتظار داشته باشید که دروغ های پیچیده تر و بزرگتری را نسبت به دوران کودکی اش بگوید. دروغ های وی لزوما به دلیل شیطنت یا بدجنسی نیستند.

در این سن دلایل رشدی و هیجانی زیادی برای دروغ گویی در کودکان وجود دارند مانند نیاز به احساس مهم بودن یا تمایل به چشم پوشی از احساسات دیگران. خبر خوب این است که کودک دبستانی تفاوت بین خوب و بد را می داند و نمی‌خواهد با دروغگویی کسی را آزار بدهد.

علت دروغگویی کودکان ابتدایی
ابتدا نیاز دارید بدانید که با چه موضوعی رو به رو هستید قبل از آنکه به کودک خود یاد بدهید که چرا باید دروغگویی را قطع کند. باید کشف کنید که چرا حقیقت را در نظر نمی‌گیرد. اینجا در این مقاله انواع متداول دلایل دروغگویی کودکان دبستانی را آورده ایم، بنابراین با ما همراه باشید:

۱.افسانه بافی
در کنار مشاهده بلوغ و پختگی کودکتان متوجه خواهید شد که کودک دبستانی شما هنوز هم در حال ابداع داستان‌هایی با جزئیات بسیار است. زمانی که به شما داستانی می گوید در مورد یک اسب پرنده که در وسط حیاط مدرسه دیده و سوار آن شده؛ این ممکن است بخاطر این باشد که هنوز قادر نیست به طور کامل تفاوت بین واقعیت و تخیل را تشخیص دهد، و یا سعی دارد که توجه شما را جلب کند.

اگر فرزند شما تمایل به بزرگ نمایی دارد گاهی اوقات داستان ها را به قدری تغییر می‌دهد که ممکن است کاملاً غیر واقعی باشند، در این حالت احتمالا کودک فاقد اعتماد به نفس بوده و ممکن است احساس نیاز به بالا بردن خود داشته باشد. هم چنین ممکن است فشاری احساس می‌کند برای خوب بودن در چیزی، یا فکر می‌کند که باید خودش را ثابت کند تا توسط شخصی و یا گروهی از افراد خاص مورد توجه و پذیرش قرار بگیرد.

فارغ از اینکه چه دلیلی پشت افسانه بافی کودک شماست، مهم است که کودک در حال رشد خود را مورد تمسخر قرار ندهید؛ که در این صورت اعتماد به نفس وی بیشتر سقوط خواهد کرد. نشان دهید هر آنچه که هست را شما ستایش می کنید و ویژگی های مثبت وی را مورد قدردانی و پاداش قرار دهید.

اگر می توانید موضوع صحبت را عوض کنید؛ برای مثال در مورد چیز دیگری غیر از موضوع دروغ صحبت کنید و یا به آرامی به کودک خود بگویید که شما می‌دانید آنچه که او گفته است واقعیت ندارد و شما او را دوست دارید حتی اگر سوار اسب پرنده نشده باشد.

اگر به فرد دیگری در حضور شما دروغ گفت به او در جلوی جمع تذکر ندهید. به جای آن تا زمانی که با کودک تنها شوید صبر کنید، سپس به آرامی به وی توضیح دهید که شما می‌دانید در حال افسانه بافی است، و اینکه انجام یه همچین کاری عواقب بدی را در پی خواهد داشت.

برای اینکه بهتر متوجه شود از برخی داستان ها و قصه های کودکانه استفاده کنید; معروف ترین آنها چوپان دروغگو است که با دروغ گفتن گوسفندانش از دست داد و مردم روستا دیگر به وی اعتماد نداشتند، یا قصه خرگوش کوچولویی که با دروغ گفتن دوستای صمیمی خود را از دست داد.

به احتمال زیاد در طول زمان و در سن ۹ سالگی کودک شما این افسانه بافی ها را کنار می‌گذارد درست زمانی که دیگر تفاوت بین واقعیت و خیال برای بسیاری از بچه‌ها شفاف‌تر شده است.


دروغ گویی در کودکان
۲. دروغ گویی در کودکان برای پوشاندن حقیقت
زمانی که کودک شما انکار می کند و به دروغ می‌گوید که زیاد کردن شعله گاز که منجر به سوختن غذا شده کار او نبوده، در واقع می‌داند که کار غلطی انجام داده و سعی در پوشاندن آن دارد. هدف وی اینست که از تنبیه و نتایج ناخوشایند دوری کند.

کودکان این روش را در سنین پایین می آموزند و با رشد خود آن را تکمیل می کنند. دروغ هایی که برای فرار از تنبیه و انضباط گفته می‌شوند شما را در موقعیت سختی قرار می دهند. اگر کودک را به دلیل کار اشتباهی که انجام داده تنبیه کنید ممکن است تصمیم بگیرد که دروغ گویی برایش بهتر است.

اگر کاری انجام ندهید نیز رفتارش تغییر نخواهد کرد و دروغ گویی در کودکان ادامه خواهد یافت. اگر کودک خود را هم به خاطر دروغ و به هم به دلیل کار اشتباه اصلی تنبیه کنید مسئله پیچیده تر می شود. روش درست این است که بین سهل گیر بودن و مجازات گر بودن یک تعادل ایجاد کنید.

بر اساس یک پژوهش والدینی که بیشتر از بقیه از اصول اخلاقی استفاده می کننند؛ فرار از واقعیت و دروغگویی کم تری در فرزندان خود مشاهده می کنند. در حالیکه والدینی که فرزندان خود را به دلیل دروغ گویی تنبیه می‌کردند در واقع آن ها را به نوعی تشویق دروغ گویی در کودکان می‌کردند.

زمانی که کودک شما سعی دارد با دروغگویی مخفی کاری کند تلاش کنید قدم های زیر را دنبال کنید:

آرامش خود را حفظ کنید، به جای آن از این فرصت استفاده کنید که صداقت را به وی آموزش دهید
بررسی کنید که چرا وی مخفی کاری می کند. برای مثال از کودک پرسید که چرا زیر گاز را زیاد کرده، وی تایید می کند ترس از این داشته مبادا شما را ناراحت کرده و یا به خاطر سوختن غذا مورد سرزنش قرار گیرد.
توضیح دهید که چرا دروغ گویی اشتباه است به این موضوع اشاره کنید که نباید به گاز دست میزد و باید از بقیه کمک می‌گرفت. به او بگویید به هر حال اشتباهی رخ داده و قابل بخشش است. اما از سوی دیگر دروغگویی پذیرفتنی نیست، روی انگیزه‌های پشت دروغگویی تمرکز کنید تا خود دروغ. بیشتر از این که مدام روی دروغگویی تاکید کنید به او بگویید که شما ناراحتید چون مسئولیت کاری که انجام داده را نمی پذیرد.
در مورد پیامدهای قابل قبول و غیر خوشونت آمیز تصمیم بگیرید بیشتر از تنبیه کودک خود به راه‌هایی فکر کنید که بتواند اشتباهات خود را جبران کند.
به او بگویید که به هر صورت او را دوست دارید. خوب است که کودک شما نسبت به رفتارش هوشیار شود، و نسبت به رفتار بدش کمی احساس پشیمانی کند. اما به هر صورت حواستان باشد که موجب نشوید هر بار که اشتباه می کند اعتماد به نفسش را از دست بدهد.

منبع:کانون مشاوران ایران-دلائل اساسی دروغ گویی در کودکان + ۱۰ نشانه دروغگویی کودکان

بازدید : 41
چهارشنبه 21 دی 1401 زمان : 21:22

دلبستگی ناایمن در بزرگسالی، درمان دلبستگی ناایمن کودک، دلبستگی ناایمن در کودکان همه در این مقاله بررسی می شود. بر اساس تئوری دلبستگی، رابطه شما تحت تاثیر سبک دلبستگی ذاتی قرار می گیرد.

اگر مایل به تغییر الگوهای روابط خود هستید، مشاور می تواند به شما کمک کند. تحقیقات نشان می دهد که درمان در کاهش علائم افسردگی، وسواس ، حساسیت بین فردی و اضطراب موثر است.

دلبستگی ناایمن
تئوری دلبستگی چیست؟
تئوری دلبستگی بیان می کند که روابط شکل گرفته در دوران کودکی با مراقبان مانند والدین، ممکن است بر نحوه تعامل ما با دیگران در طول زندگی تأثیر بگذارد.

هنگامی که نظریه دلبستگی برای اولین بار در دهه ۱۹۶۰ نظریه پردازی شد، تنها در مورد رفتار کودکان خردسال به کار رفت، اما در دهه ۱۹۸۰ نظریه دلبستگی گسترش یافت و رفتار بزرگسالان را نیز در بر گرفت.

کودکانی که دوران کودکی ناسازگاری یا سوء استفاده عاطفی را تجربه می کنند، ممکن است با یادگیری مهارت های ناسازگار مانند فاصله گرفتن عاطفی از روابط رشد کنند. با گذشت زمان، مهارت های اجتماعی، عاطفی و ذهنی این کودکان ممکن است برای روابط بزرگسالان آن ها مخرب شود.

چهار دسته از سبک‌های دلبستگی
دلبستگی ایمن :
افرادی که دلبستگی ایمن دارند و قادر به تعیین مرزهای مناسب هستند، تمایل دارند در روابط نزدیک خود احساس امنیت، ثبات و رضایت بیشتری داشته باشند. این افراد از تنهایی نمی ترسند، اما معمولاً در روابط نزدیک و معنادار پیشرفت می کنند.

سبک دلبستگی اضطرابی/ دوسوگرا:
افراد دارای سبک دلبستگی دوسوگرا بیش از حد نیازمند هستند. همانطور که برچسب ها نشان می دهد، افراد دارای این سبک دلبستگی اغلب مضطرب و نامطمئن بوده و فاقد عزت نفس هستند. آنها علاقه به صمیمیت عاطفی دارند اما نگران هستند که دیگران نمی خواهند با آن ها باشند.

سبک دلبستگی اجتنابی:
بزرگسالانی که دارای سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی هستند برعکس آن هایی هستند که دوسوگرا یا مضطرب می باشند. به جای علاقه به صمیمیت، آنقدر نسبت به صمیمیت محتاط هستند که سعی می کنند از ارتباط عاطفی با دیگران اجتناب کنند. آن ها ترجیح می دهند به دیگران تکیه نکنند یا اینکه دیگران به آن ها تکیه کنند.

سبک دلبستگی ناسازگار:
این سبک دلبستگی از ترس شدید ناشی می‌شود که اغلب در نتیجه ضربه، غفلت یا سوء استفاده در دوران کودکی است. بزرگسالانی که این سبک دلبستگی ناایمن دارند، معمولاً احساس می‌کنند که لایق عشق یا صمیمیت در یک رابطه نیستند.

با درک سبک دلبستگی خود، ممکن است بتوانید یاد بگیرید که چگونه الگوهای دلبستگی ناسالم را تغییر دهید.ذخیره

شناسایی اختلال دلبستگی
تئوری دلبستگی معتقد است که توجه و ایمنی که در چند سال اول زندگی تجربه کردید ممکن است بر دیدگاه شما نسبت به روابط در طول زندگی تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، اگر اغلب در دوران نوزادی تنها می ماندید، ممکن است در بزرگسالی در ایجاد روابط قابل اعتماد با مشکل مواجه شوید.

افراد دارای الگوهای دلبستگی ناسالم ممکن است بتوانند دلیل رفتارهای خود را با توجه به اتفاقات کودکی کشف کنند. آنها همچنین ممکن است برخی از علائم رایج اختلالات دلبستگی را نشان دهند، این علائم شامل موارد زیر می باشد:

مشکل در برخورد با تعارض
کنترل دیگران
رفتار تکانشی
مشکل در کنترل یا بیان احساسات
مشکل در دریافت و ابراز عشق
احساس انزوا
مشکل در نشان دادن پشیمانی یا همدلی
تمایل به انکار مسئولیت در مشکلات
احساس ناتوانی
مشکل در بحث
به افراد اعتماد نمی‌کنند.
از افراد کمک و حمایت نمی‌گیرند.
عزت نفس پایینی دارند.
هوشیاری بیش از حد
گریه تسلی ناپذیر
اضطراب
مشکل در حفظ روابط اعتماد یا پایدار

منبع:کانون مشاوران ایران-دلبستگی ناایمن قاتل زندگی مشترک | درمان + شناسایی

بازدید : 39
سه شنبه 20 دی 1401 زمان : 11:24

سازگاری کودک با مدرسه دشوار می باشد، آیا فرزندتان در مدرسه گریه می کند؟ در این شرایط باید یاد بگیرید چگونه با اضطراب جدایی کنار بیایید و کاری کنید که صبح ها راحت تر فرزند خود را در مدرسه رها کنید.

چرا کودک من هنگام رفتن به مدرسه گریه می کند؟
بیشتر بچه ها وقتی به مدرسه برده می شوند به خاطر اضطراب جدایی گریه می کنند، فکر دور شدن از والدینشان باعث گریه آن ها می شود.

مدرسه رفتن بچه‌ها به زور و با دعوا هیچ فایده‌ای ندارد، زیرا این بدان معناست که چیزی برای نگرانی وجود دارد که باعث می‌شود کودک بیشتر بترسد و شروع به گریه کند و سازگاری کودک با مدرسه برای والدین سخت تر شود.

علائم ترس از مدرسه
علائم زیادی وجود دارد که نشان می دهد که سازگاری کودک با مدرسه کم است یا ترس از جدایی را تجربه می کند در این شرایط توصیه می شود که والدین به علائم توجه کنند و در صورت تشدید آن از مشاور کمک بگیرند.

نشانه های زیر علائم عدم سازگاری کودک با مدرسه می باشد:

گریه، عصبانیت، فریاد زدن یا جیغ کشیدن
خود را در اتاق خود پنهان کردن یا درب اتاق را بستن
امتناع از حرکت به سمت مدرسه
التماس برای نرفتن به مدرسه، گریه، افتادن روی زمین
قبل از مدرسه از درد، درد و بیماری شکایت می کند و اگر اجازه دهید در خانه بماند ناگهان بهتر می شود.
سطح بالایی از اضطراب را هنگام رفتن به مدرسه نشان می دهد
مشکل خواب دارد و اغلب کابوس می بیند.


علل اضطراب جدایی
اضطراب جدایی، ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه دلایل زیادی می تواند داشته باشد که به مدرسه یا محیط خانه و خانواده مربوط می شود، این علل ها شامل موارد زیر می باشند، به یاد داشته باشید که آشنایی با این علت ها سبب سازگاری کودک با مدرسه می شود:

رویدادهای نگران کننده در خانه یا مدرسه
تعارض در خانواده یا با دوستان در مدرسه
تغییر مدرسه می تواند برای بسیاری از کودکان استرس شدیدی داشته و باعث عدم سازگاری کودک با مدرسه شود.
مشکلات با معلم
نتایج ضعیف مدرسه
انتظار بالای والدین

سازگاری کودک با مدرسه
کمک به سازگاری کودک با مدرسه
۱. در مورد احساسات فرزندتان در خانه بحث کنید
گاهی اوقات موثرترین راه برای جلوگیری از گریه و سازگاری کودک با مدرسه بروز احساسات به نوع دیگر و روش دیگری می باشد.

پس از آرام شدن همه چیز با کودک خود در مورد احساسات او در آن روز صحبت کنید. از کلمات برای توصیف احساسات او استفاده کنید ولی در به کار بردن کلمات دقت داشته باشید.

به او اجازه دهید احساسات خود را بیان کند و به آن ها کمک کنید تا بتواند احساساتی مانند ترس، عصبانیت، آسیب دیدگی و نگرانی را بهتر نشان دهد. به او یادآوری کنید که اشکالی ندارد که دلتنگ شما باشد و به او بگویید که شما هم دلتنگش هستید و هر روز مشتاق هستید تا از مدرسه به خانه بیاید و او را ببینید.

منبع:کانون مشاوران ایران-۱۱ راه سازگاری کودک با مدرسه | با بچه ای که به مدرسه نمیرود چه باید کرد

بازدید : 62
سه شنبه 20 دی 1401 زمان : 11:23

ممکن است به عنوان یک زن از اینکه میل جنسی تان کم شده است، دچار تعجب و یا نگرانی شده باشید.

همچنین ممکن است این مساله باعث ایجاد نارضایتی های متعددی در همسرتان شده باشد و وضعیت ارتباطی تان را وخیم کرده باشد.

ممکن است در حالی به خواندن این متن بپردازید که می خواهید دلایل کم میل شدن همسرتان را بدانید و به او کمک کنید تا میل جنسی طبیعی اش را دوباره به دست آورد و روابط تان مانند گذشته گرم و پر حرارت شود.

مهم ترین دلایل کاهش میل جنسی در زنان
در این متن سعی داریم تا شما را با مهم ترین دلایل کاهش میل جنسی در زنان آشنا کنیم.

داروهای مصرفی را چک کنید.
مصرف رده بندی خاصی از دارو به ویژه داروهای ضد افسردگی، ضد تشنج، مخدرهای مسکن درد، داروهای خوراکی ضد بارداری و انواع داروهای کاهش دهنده ی فشار خون می تواند میل جنسی را تا حد زیادی کاهش دهد.

در صورتی که کاهش میل جنسی فرد به دلیل استفاده از دارو باشد، لازم است پزشک مربوطه را در جریان قرار دهید تا در کنار داروها، از مکمل های تقویت کننده ی میل جنسی نیز استفاده کنید و وضعیت بهتر شود.

هیچ گاه به دلیل تاثیر داروها بر میل جنسی تان، اقدام به قطع خودسرانه ی آن ها نکنید چرا که می تواند افسردگی و یا اضطراب تان رو دو چندان کند و مشکلات تان را بیشتر از قبل کند.

سطح استرس و اضطراب تان را چک کنید.
بالا بودن سطح اضطراب در مورد مسایل مختلف کاری، تحصیلی، خانوادگی و.. می تواند میل جنسی زنان را تا حد زیادی کاهش دهد.

در این شرایط بهترین کار آن است که با فردی متخصص در زمینه ی کنترل اضطراب تان مشورت کنید و یا از روش های صحیح برنامه ریزی و کنترل اضطراب و استرس استفاده کنید.

اگر کاهش میل جنسی همسرتان به دلیل سطح بالای اضطراب است، می توانید از طریق همدلی و کمک به او در انجام فعالیت ها، به کاهش سطح استرسش کمک کنید تا بتواند عملکرد جنسی طبیعی اش را به دست آورد.

به یاد داشته باشید که بی میلی جنسی همسرتان نشان دهنده ی بی علاقگی اش به شما نیست و لازم است با ریشه یابی صحیح مساله، آن را حل کنید.در مورد خودتان چه دیدگاهی دارید؟

بر اساس تجارب بالینی، دیدگاه منفی و یا غیر واقعی در مورد خود و خودانگاره ی جسمی می تواند یکی از دلایل بی میلی جنسی باشد.

این حالت که در زنان بسیار شایع تر است به وضعیتی اطلاق می شود که فرد در خصوص بدن خود دیدگاه خوبی ندارد، خودش را بیش از حد چاق، نازیبا و یا زشت تلقی می کند و به همین دلیل به این باور می رسد که ” من به اندازه ی کافی خوب نیستم و نمی توانم ارتباط لذت بخشی را شکل دهم”

در بسیاری از موارد بدریخت انگاری بدنی ریشه در بازخوردهای دوران کودکی دارد و لازم است تا فرد با دریافت کمک های تخصصی، بر آن غلبه کند.

به خاطر داشته باشد به عنوان همسر فردی که خود را به اندازه ی کافی خوب و جذاب نمی داند، می توانید نقش زیادی در حل مشکل داشته باشید.

برای این منظور، همواره به او بازخورد مثبت دهید، از ویژگی های خوبش تعریف کنید، او را با دیگران مقایسه نکنید و بخاطر رابطه ی خوبی که با شما دارد تحسینش کنید.

آیا تحت فشار مراقبت هستید؟
قرار گرفتن دایمی در نقش مراقب یعنی کسی که از فرزندان، همسر، عضو بیمار خانواده و مواردی از این قبیل مراقبت می کند، منجر به تجربه ی حد زیادی از فشار روانی می شود.

در جهت حفظ سلامت روان تان بهتر است برای مدتی از این نقش انصراف دهید و یا مسئولیت های مراقبتی تان را کاهش دهید تا بتوانید عملکرد جنسی سالمی را به دست آورید.

ارتباط تان با همسرتان را چک کنید.
اصولا زنان در شرایطی به برقرای رابطه ی جنسی علاقمند می شوند، که با آن ها ارتباط خوب و محبت آمیزی داشته باشید.

یکی از علل اصلی تاکید ب پیش نوازی قبل از شروع رابطه ی جنسی نیزهمین مساله است.

بنابراین در صورتی که در ارتباط با همسرتان مشکلاتی را تجربه می کنید، کاهش میل جنسی تان قابل پیش بینی است.

تجربه ی مشکلات مختلف، می تواند رابطه تان را سرد کرده و سردی و رخوت در رابطه ی جنسی تان نیز نمود پیدا می کند.

بنابراین بهتر است بار مشکلات را به دوش نکشید و برای رفع آن ها از یک مشاور متخصص درخواست کمک کنید.

در بسیاری از موارد رنجش های قدیمی، عدم بیان احساسات، انتظارات و خواسته ها می تواند ریشه ی اصلی سردی ورابط جنسی باشد که نیاز به خانواده درمانی و اقدامات عملی دارد.

فشار کاری تان در چه حد است؟
عامل دیگر کاهش میل جنسی زنان ، فشار کاری است.

اگر چه ممکن است مردان در شرایط پرفشار کاری، تمایل بیشتری به برقراری رابطه جنسی نشان دهند، اما در مرود زنان این اصل صادق نیست.

تجربه ی فشار کاری زیاد، خستگی و بی خوابی های مداوم می تواند میل جنسی زن را کاهش دهد و لازم است تا موارد ذکر شده به خوبی مدیریت شوند تا مساله مرتفع شود.

میزان تستسترون آزاد را چک کنید.
کاهش میزان این هورمون نیز می تواند در کاهش میل جنسی موثر واقع شود.

بنابراین توجه داشته باشید که طیف گسترده ای از علل جسمی، روانی، درون روانی و بین فردی می تواند در ایجاد این مشکل دخیل باشد.

بنابراین بهتر است موارد ذکر شده را بررسی کنید و در صورت مشاهده ی مشکل به درمانگر مربوطه مراجعه نمایید.

منبع:کانون مشاوران ایران-۸ دلایل مهم کاهش میل جنسی در زنان

بازدید : 62
دوشنبه 19 دی 1401 زمان : 9:46

علاقه مند کردن کودک به مدرسه دغدغه بسیاری از والدین می باشد. آیا کودک شما در برابر مدرسه رفتن مقاومت می کند؟ مشق های خود را به موقع انجام نمی دهد؟


روش های علاقه مند کردن کودک به مدرسه
نگران نباشید نکات زیر در مورد کمک به بچه ها به لذت بردن از مدرسه است و به شما و همسرتان کمک می کند تا بتوانید علاقه مند کردن کودک به مدرسه را تجربه کنید:

۱.خانه خود را پر از کتاب کنید

خانه‌های پر از کتاب سطح تحصیلی کودک را به طور متوسط ۳.۲ سال افزایش می‌دهند. صرفاً داشتن کتاب در خانه (۵۰ کتاب ایده آل است) برای تعیین اهمیت مطالعه و علاقه مند کردن کودک به مدرسه کافی می باشد.

امانت گرفتن کتاب از کتابخانه (هر چند با ارزش باشد) کافی نیست . این واقعیت که والدین به اندازه کافی کتاب ها را در اولویت قرار می دهند تا فضایی برای آن ها در خانه ایجاد کنند، چیزی است که به بچه ها کمک می کند تا از مدرسه و ارتباط با کتاب لذت ببرند.

لازم نیست ۵۰ کتاب را باهم بخرید، اما شروع به برنامه ریزی برای کتابخانه شخصی خود در خانه کنید. اگر قفسه دارید، بخشی را که به کتاب های کودکان اختصاص دهید. اگر نه، یک قفسه ساده برای کودکان به اتاق آن ها اضافه کنید.

سپس او را به کتاب فروشی برده و به عنوان هدیه برای او کتاب بگیرید. به او اجازه دهید تا کتابی که می خواهد را انتخاب کند.

۲. مراقب نحوه صحبت خود در مورد مدرسه باشید

همه مردم از تعطیل شدن مدارس در آخر هفته ها یا تعطیلات خوشحال می شوند همین خوشحالی به کودک نشان می دهد که مدرسه چیز خوبی نمی باشد.

بنابراین، از خود بپرسید: چگونه با فرزند خود در مورد مدرسه صحبت می کنم؟

آیا به او می گویید« یک خبر خوش فردا تعطیل است و مدرسه ای در کار نیست؟»

این تصمیمات کوچک تعیین می کند که آیا مدرسه برای خانواده شما مهم است یا باید از آن دوری کرد. البته آخر هفته‌ها سرگرم‌کننده هستند، زیرا ما می‌توانیم تمام روز را با یکدیگر معاشرت کنیم و دیر از خواب بیدار شویم. اما مراقب باشید که چگونه در مورد مدرسه صحبت می کنید و مطمئن شوید که آن را منفی نشان نمی دهید.

علاقه مند کردن کودک به درس
۳. در تعطیلات مدرسه به یادگیری ادامه دهید
چه چند هفته تعطیلات عید و چه طولانی مدت در تابستان، زمانی که فرزندتان در مدرسه نیست، نوعی «برنامه درسی» جذاب برای او فراهم کنید تا اهمیت علاقه مند کردن کودک به مدرسه را به او نشان دهید.

البته، بچه ها تقریباً همیشه در حال یادگیری هستند، از هر لحظه بازی تا درس خواندن همیشه یاد می گیرند. با این حال، بسیاری از تابستان‌هایم را به یاد می‌آورم که بعدازظهرها تلویزیون تماشا می‌کردم و زمانی که می‌توانستم بیشتر درگیر کتاب و یادگیری باشم.

نباید برنامه سخت و دشواری داشته باشید زیرا خانه مدرسه نیست. اما یادگیری هرگز نباید کنار گذاشته شود.

۴. قوانینی را در خانه در مورد مدرسه وضع کنید
آیا در مورد مسواک زدن دو بار فکر می کنید؟ احتمالا نه. شما باید هر روز صبح و شب دندان های خود را مسواک بزنید، بعد از استفاده از دستشویی دست های خود را بشویید و قبل از خواب چراغ ها را خاموش کنید.

این قدرت عادات و کارهای روزمره است و همین امر را می توان در مدرسه نیز به کار برد.

به عنوان مثال، می توانید یک برنامه روتین بعد از مدرسه ایجاد کنید که شامل یک میان وعده و چند دقیقه تکالیف درسی باشد. اطمینان حاصل کنید که فرزندتان میز خود را مرتب نگه می دارد.

این روال ها زندگی روزمره شما را برای یادگیری تنظیم می کنند و این انتظار را ایجاد می کنند که مدرسه مهم است.

۵. انتظار داشته باشید فرزندتان به دانشگاه برود
من افرادی را می‌شناسم که بدون چنین انتظاری بزرگ شده‌اند و احساس می‌کردند که ورود به دانشگاه و گذراندن آن دشوارتر است. آن ها باید به تنهایی مراحل ثبت نام را طی می کردند، یا والدینشان علاقه ای نداشت که مدرکی داشته باشند.

همه کسانی که به دانشگاه می روند موفقیت پیدا نمی کنند، همانطور که همه کسانی که به کالج نمی روند با مشکل مواجه نیستند. اما کالج فرصت های زیادی را در دراز مدت ارائه می دهد. درآمد بیشتر و بیکاری کمتر و ایجاد علایق مادام العمر چند مورد از این موارد هستند.

بسیاری از افراد در دانشگاه و تعامل با دیگران متوجه می شوند که چه علایقی در زندگی دارند و یاد می گیرند که چگونه می توانند آن ها را بهتر دنبال کنند.

۶. نشان دهید که چگونه مدرسه بر آینده فرزند شما تأثیر می گذارد
بسیاری از مردم آموزه های مدرسه را مسخره می کنند به طور مثال حتما زیاد شنیده اید که انتگرال چه زمانی به من کمک می کند؟

مسلماً، ما همیشه موضوعاتی را که در مدرسه می آموزیم در زندگی روزمره به کار نمی بریم. ممکن است جزئیاتی که در تاریخ یاد می گیریم و درس های تکالیفی که در آن مطالعه کرده ایم اهمیتی نداشته باشند.

تا به امروز، من هنوز از بسیاری از برنامه های ریاضی که در دوره ابتدایی یاد گرفتم برای یافتن درصد استفاده می کنم.

در مورد نحوه استفاده از آنچه در مدرسه آموخته اید اکنون به عنوان یک بزرگسال صحبت کنید. شاید نوشتن پروپوزال برای کار، با استفاده از مهارت هایی است که در کلاس انگلیسی آموخته اید یکی از این موارد باشد. در بحث ها می توانید نظرات خود را در مورد تاریخ و جغرافیا بهتر بیان کنید زیرا در مدرسه آن ها را آموخته اید.

علاوه بر استفاده مستقیم از آنچه در مدرسه آموخته اید، شما می توانید انتقادی فکر کنید، مشاهده کنید، سوال کنید. شما یاد گرفتید که چگونه استنباط کنید، استدلال کنید و تحقیق کنید و از اینکه چیز جدیدی یاد گرفته اید خوشحال شوید.

و مهمتر از همه به کودک خود بگویید که اگر به مدرسه نمی‌رفتید یا خوب کار نمی‌کردید، چه فصرت هایی ممکن بود وجود نداشته باشند. هرچه برای مدرسه ارزش بیشتری قائل باشیم، شانس ها و انتخاب های بیشتری در بزرگسالی می توانیم داشته باشیم.

منبع:کانون مشاوران ایران-۱۰ روش علاقه مند کردن کودک به مدرسه

بازدید : 29
دوشنبه 19 دی 1401 زمان : 9:44

اختلال لالی انتخابی (selective mutism) نوع خاصی از اختلال اضطراب است که مشخصه عمده ی آن ناتوانی پایدار برای صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی (مانند مدرسه، یا در حضور هم‌بازی ها) است، این اختلال معمولاً در کودکی شروع شده و در صورت عدم درمان و توجه لازم، می تواند تا بزرگسالی نیز ادامه یابد.

لالی انتخابی با پیشرفت آموزشی یا شغلی یا ارتباط اجتماعی تداخل می یابد و برای تشخیص آن، باید این حالت ظرف یک ماه تداوم یابد و تنها به ماه اول مدرسه (زیرا در این دوره اکثر کودکان خجالت می کشند و از این رو تمایلی به صحبت کردن ندارند) اکتفا نگردد.


لالی انتخابی چیست
درصورتی که ناتوانی افراد در صحبت کردن تنها به دلیل عدم شناخت یا بلد نبودن زبان گفتاری مورد نیاز در آن موقعیت اجتماعی است نباید به عنوان لالی انتخابی تشخیص داده شود. همچنین، اگر اختلال با خجالت ارتباط بیشتری داشته باشد نباید احتمال وجود لالی انتخابی را داد.

علاوه بر این در صورت مشاهده اسکیزوفرنی یا دیگر اختلالات روان پریش رخ دهد نیز نباید به عنوان اختلال لالی انتخابی تشخیص داده شود. در عوض، با ارتباط از طریق بیان های کلامی استاندارد (گفتار درمانی)، کودکان دارای این اختلال ممکن است بتوانند با اشارات، صداکشی های همزمان، کوتاه یا تک هجایی یا با تغییر صدا ارتباط برقرار کنند.


اختلال لالی انتخابی
اختلالات مرتبط با اختلال لالی انتخابی
مشخصه های مرتبط لالی انتخابی ممکن است شامل کمرویی پیش رونده، ترس از خجالت در اجتماع، گوشه گیری و عقب نشینی اجتماعی، چسبیدن به دیگران، صفات وسواسی گونه، منفی گرایی، قشقرق های وحشتناک، نشان دادن رفتار کنترل کننده یا نافرمانی به ویژه در خانه باشد.

امکان اختلال شدید در کارکرد اجتماعی و تحصیلی وجود دارد. مورد تمسخرگرفته شدن، سرزنش و مقصر شناخته شدن توسط همسالان نیز در این شرایط متداول است. اگرچه کودکان با این اختلال عموماً دارای مهارت های نرمال زبان هستند اما ممکن است گاهاً با اختلال ارتباطی (اختلال واج شناختی، اختلال زبان فراگیر، اختلال زبان بیانی دریافتی ترکیبی) یا شرایط ناشی از گذراندن دوره پزشکی عمومی ناشی از نابهنجاری ها در گفتار مرتبط شود.

اختلالات اضطرابی (بالاخص فوبیای اجتماعی)، عقب ماندگی ذهنی، معالجات بیمارستانی یا محرک های مفرط تنش زای روانشناختی ممکن است در بروز این اختلال نقش داشته باشند. کودکان مهاجری که در تسلط به زبان رسمی کشور جدید میزبان ناآشنا یا ضعیف باشند ممکن است از صحبت با غریبه ها در محیط های جدید ممانعت کنند (که این حالت به معنی لالی انتخابی نیست).

به نظر می رسد که لالی انتخابی اختلالی کمیاب باشد که در کمتر از پنج صدم کودکان حاضر در شرایط تحصیلی عمومی یافت می شود. لالی انتخابی در دختران نسبت به پسران اندکی متداول تر است و بیش تر دیده می شود.

علائم خاص لالی انتخابی
ناتوانی مداوم در صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی خاصی که لازمه حضور در آن موقعیت صحبت کردن برخلاف دیگر موقعیت ها است (مانند کلاس درس، یا در مهمانی).
این مشکل با پیشرفت شغلی یا آموزشی یا با ارتباط اجتماعی تداخل شدیدی دارد. به عبارتی دیگر، شخص از تحصیل بازمی ماند (یا بی میل می شود) نمی توانند در راستای شغل موردنظر خود پیش روند یا در برقراری ارتباطات اجتماعی خوب با دوستان یا دوستان یا افراد مهم دیگری ضعف دارند و به طور کلی طرد می شود.
طول این اختلال دست کم یک ماه می باشد (و به ماه نخست مدرسه رفتن محدود نیست).
ناتوانی در صحبت کردن به دلیل بی اطلاعی، دشواری زبان گفتاری مورد نظر در موقعیت اجتماعی نیست.
اختلال ارتباطی (لکنت زبان) توصیف بهتر این اختلال نیست و منحصراً در طی دوره های اختلال رشدی فراگیر، اسکیزوفرنی یا دیگر اختلالات روان پریشی رخ نمی دهد.
نشانه ها بر اساس ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و اماری اختلالات روانی انجمن روان شناسی آمریکا DSM-5 آورده شده اند.

راه های درمان لالی انتخابی
برنامه درمانی اختلال لالی انتخابی کودک و والدین را درگیر می کند و از راهبردهای مبتنی بر شواهد خاصی استفاده می کند تا به کودک آموزش دهد که چگونه اضطراب خود را در پیش دبستانی/مدرسه و در جمع مدیریت کند، بنابراین آن ها را قادر می سازد از برقراری ارتباط لذت ببرند و دوران کودکی کم اضطراب را تجربه کنند.

بسیاری از کودکانی که با آنها کار می کنیم مشکلات دیگری نیز دارند، مانند مسائل رفتاری در خانه، مسائل مربوط به عزت نفس، تنظیم احساسات، فوبیا، مسائل مربوط به دستشویی و خوردن، اختلال طیف اوتیسم (ASD)، مشکلات یادگیری، مشکلات گفتاری و زبانی (جدا از لالی انتخابی) و مشکلات مهارت های اجتماعی. هر یک از این مسائل را می توان به عنوان بخشی از برنامه کلی درمان، ارزیابی و هدف قرار داد.

بهترین درمان برای لالی انتخابی چیست؟
بیشترین درمان موفق برای لالی انتخابی، درمان شناختی رفتاری است. رویکردهای رفتاردرمانی، از جمله مواجهه تدریجی، مدیریت احتمالی، شکل دهی متوالی، و محو شدن محرک، در درمان اضطراب دوران کودکی موفق می باشد.

روانشناسان تکنیک‌های مقابله‌های مختلف را برای مدیریت استرس ارائه می کنند برخی از تکنیک های رفتاری برای بهبود مهارت های گفتاری در موقعیت های خاص عبارتند از:

مدل‌سازی. شامل ساخت فیلم‌های ضبط‌شده و صوتی با الگوبرداری از رفتارهای مناسب، نشان دادن صحبت بزرگان در موقعیت‌هایی است که قبلاً سکوت کرده‌اند. ضبط ها به طور منظم در طول جلسات درمانی پخش می شوند تا به شنیدن صحبت های خود در شرایط مختلف عادت کنند.

منبع:کانون مشاوران ایران-اختلال لالی انتخابی | درمان قطعی + تشخیص

بازدید : 65
دوشنبه 19 دی 1401 زمان : 9:43

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی یکی از نگرانی های اصلی این افراد می باشد. خوشبختانه افزایش امید به زندگی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با دسترسی بهتر به پزشکی و سایر خدمات بهداشت عمومی امکان‌پذیر است.

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی می تواند موضوع پیچیده ای باشد که باعث نگرانی بسیاری از افراد شود. در حالی که اسکیزوفرنی به خودی خود لزوماً یک علت شایع مرگ نیست، افراد مبتلا به این بیماری ممکن است به طور بالقوه امید به زندگی کمتری نسبت به افراد بدون این بیماری داشته باشند.

بر اساس گزارشات موسسه ملی سلامت روان (NIMH)، میانگین طول عمر بیماران اسکیزوفرنی در ایالات متحده به ۲۸٫۵ سال کاهش یافته است که آمار قابل توجهی می باشد.

متاسفانه این آمار امید به زندگی ممکن است به شرایط سلامتی مرتبط باشد که معمولاً با این اختلال همراه است، این اختلالات شامل موارد زیر می باشد:

بیماری قلبی
دیابت
بیماری کبد
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب شانس بیشتری برای تجربه مرگ ناشی از خودکشی نسبت به افراد بدون اسکیزوفرنی دارند. موسسه ملی سلامت روان تخمین می زند که ۴٫۹٪ از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به دلیل خودکشی می میرند.

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب ۳٫۵ برابر بیشتر از افرادی که درگیر این بیماری نیستند در سال جان خود را از دست می دهند. اسکیزوفرنی می تواند به طور متوسط ۱۴٫۵ سال از طول عمر یک فرد کم کند.

تحقیقات در سال ۲۰۲۰ نشان داد که درمان به موقع، مناسب و کمک خانواده می تواند طول عمر بیماران اسکیزوفرنی تا هفت سال افزایش دهد، علاوه بر این در کیفیت زندگی آن ها نیز تاثیر زیادی دارد.


بیماران اسکیزوفرنی
مرگ بیماران اسکیزوفرنی
همان طور که گفته شد این بیماری با سایر اختلالات همراه می باشد که گاهی اوقات می تواند زندگی این افراد را به خطر بیاندازد:

بیولوژیکی: بیماری های قلبی عروقی، سرطان، دیابت، آنفولانزا، نقص های رشد عصبی
شخصی: تنهایی و انزوا، سبک زندگی ناسالم، سوء مصرف مواد
اجتماعی: مرگ تصادفی، خودکشی، استرس شدید، تروما، فقر به دلیل نرخ بیشتر بیکاری
خودکشی بیماران اسکیزوفرنی
تأثیر خودکشی را نمی توان در مورد کاهش طول عمر بیماران اسکیزوفرنی نادیده گرفت. یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ نشان می دهد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی۴٫۵ برابر بیش تر احتمال دارد که خودکشی کنند.

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با بیگانگی و طرد شدن از جامعه خود مواجه می‌شوند که احساس انزوا، ناتوانی و فقدان احساس تعلق را در آن ها دامن می‌زند.

افزایش امید به زندگی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی
افزایش طول عمر بیماران اسکیزوفرنی شامل مداخلات زیر می باشد:

افزایش دسترسی به مراقب
آموزش پزشکی
شناسایی و مدیریت خطر قلبی عروقی
کاهش مصرف دخانیات و سوء مصرف مواد
کاهش انزوا از طریق گروه های حمایتی
دسترسی به گزینه های سبک زندگی سالم
مداخله زودهنگام
درمان هدفمند
آموزش بهتر برای عموم
ارائه برنامه های قوی تر و هدفمندتر از خودکشی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی

منبع:کانون مشاوران ایران-طول عمر بیماران اسکیزوفرنی

بازدید : 54
دوشنبه 19 دی 1401 زمان : 9:41

ترس انواع مختلفی دارد که بسیاری از افراد در جنبه های مختلف زندگی خود با آن مواجه می شوند. ترس از قرار گرفتن در یک محیط باز، ترس از قرار گرفتن در یک جمع، ترس از قرار گرفتن در محیط تاریک، ترس از برقراری ارتباط با جنس مخالف، ترس از قرار گرفتن در فضایی بسته و تنگ، ترس از سخنرانی در حضور جمع و هزاران ترس دیگر وجود دارند که بسیاری از افراد را در طول زندگی آزار می دهند. ترس تنها مختص بزرگسالان نیست بلکه در کودکان نیز می تواند به طور باورنکردنی وجود داشته باشد.

نکته بسیار مهم در مورد ترس این است که ترس فقط در صورتی که از حالت نرمال خود خارج شود ترس نامیده می شود به طور مثال اگر یک کودک از ارتفاع بالا در نوک یک قله بترسد نمی توان او را کودک ترسو نامید اما اگر یک کودک در حضور خانواده خود جرات رفتن به اتاق خودش را نداشته باشد و از تنهایی و تاریکی در اتاقش به شدت وحشت داشته باشد می شود او را در زمره کودکان ترسو قرار داد.

نکته مهم در کاهش ترس در کودک ترسو این است که باید او را به تدریج با این کار اشنا نمود مثلا اگر او از شنا کردن در عمق یک متری می ترسد ابتدا لازم است تا در عمق سی سانتی قرار گرفته و ارام ارام و با گذشت زمان از او انتظار قرار گرفتن در عمق یک متری را داشت و نه اینکه یکباره او را در درون عمق یک متری پرتاب کرد و گفت ایرادی ندارد و ترسش ریخته می شود! چرا که این کار می تواند بسیار خطرناک باشد و حتی منجر به مرگ نیز شود. باید برای کاهش ترس در کودکان ترسو با ان ها همراه شد مثلا در مثال بالا اگر پدر به ارامی دست فرزند خود را بگیرد و او را با محیط استخر و آب آشنا نماید کودک کم کم می تواند به شرایط عادت کرده و ترسش فرو می ریزد اما تصور کنید که پدری به جای این کار به یکباره فرزند خود را در درون اب بیندازد. در واقع در صورت بروز چنین اتفاقی کودک به پدر و یا مادر بی اعتماد شده و ترسی دیگر در او به وجود می آید که ترس از والدین است و اگر او به این مرحله برسد نه تنها بسیاری از ترس هایش خوب نمی شود بلکه بدتر نیز خواهد شد و دیگر به هیچ نحوی نمی توان به راحتی ترس ها را در او از بین برد و به او کمک کرد. استفاده از واژه های مثبتی مانند ” می دونستم که تو میتونی” مطمنم که تو شجاعی” و این قبیل عبارات می تواند اعتماد به نفس را در کودک افزایش داده و هم چنین مثالهایی از قهرمانان شخصیت هایی که فرزند در کارتون و فیلم و با داستان خوانده بسیار مهم می باشد. مثلا بگویید ” پسرم مثل فلان قهرمان شجاع است” البته این نکته را باید دقت نمود که کودک نباید حس کند که تحت فشار است بلکه به آرامی و ظرافت باید این موارد به او گفته شود. نکته مهم بعدی این است که اگر کودک ترسو از مواجهه با ترس فرار کرد یک امر طبیعی است و نباید حمایت شما از بین رود چرا که در این صورت او احساس ترس بیشتری نموده و ممکن است که به طور کلی اعتماد به نفسش از بین برود پس نیاز است تا دائما او حس کند که شما به عنوان حامی و پشتیبان او هستید حتی اگر او هنوز آمادگی شکست ترس و مواجهه شدن با آن را به خوبی نداشته باشد.

نکته مهم دیگر این است که می بایست صبور باشد و فرصت های زیادی به فرزند خود بدهید مثلا اگر او نتوانست با ترسش مقابله کند به او بگویید” هیچ ایرادی ندارد هنوز هم فرصت داری” این جمله به او می فهماند که تسلیم شدن معنایی ندارد و همواره باید امیدوار بود. مورد مهم دیگر این است که هرگز نباید ترس ها را در یک کودک ترسو کم انگاشته و آن ها را مسخره نمود چرا که جنس ترس در آن ها با بزرگسالان متفاوت است مثلا نباید به او بگویید” تو که دیگر بچه نیستی، این که ترسی ندارد” و به جای آن می شود گفت” من هم از برخی چیزها می ترسم که شاید تو نترسی” اما ترس نمی تواند من را شکست دهد و نکته مهم هم همین است که کودک بفهمد که می تواند بزرگترین ترس ها را نیز شکست داده و راحت شود. در نهایت و در صورت رعایت موارد گفته شده اگر باز هم کودک ترس های زیادی دارد که روند زندگی اش را مختل نموده مشاوره با متخصصان روانشناسی می تواند بسیار مفید و راهگشا باشد.

منبع:کانون مشاوران ایران-کودک ترسو

بازدید : 40
چهارشنبه 14 دی 1401 زمان : 21:42

مراقبت از خود چیست؟ چگونه خودمان را دوست داشته باشیم؟ گاهی اوقات ممکن است فریب بخوریم و فکر کنیم که مراقبت از خود شامل خریدن چیزهایی است که می خواهیم اما این همه ماجرا نیست.

بیدار شدن در ساعت ۵ صبح برای یک کلاس تمرینی اگر واقعا به آن احتیاج داشته باشیم می تواند مراقبت از خود در نظر گرفته شود (حتی اگر در آن زمان احساس خوبی نداشته باشیم)، خود مراقبتی می تواند شامل تمیز کردن خانه، خواب اضافی و ورود کمی دیر به محل کارتان باشد.

بیشتر اقدامات خودمراقبتی با نوعی «هزینه» همراه است (معمولاً زمان و گاهی اوقات پول) در حالی که هنوز به یاد داشته باشیم که نسبت به اطرافیانمان تعهداتی داریم (مانند کار، خانواده، روابط).

مراقبت از خود کاملاً ذهنی بوده و بر اساس خواسته ها و نیازهای فرد در آن لحظه است. ممکن است برخلاف رئیستان که برنامه مهمانی برای آخر هفته فراهم کرده است دوست داشته باشید در خانه بمانید و فیلم ببینید، یا برخلاف همسرتان که دوست دارد در خانه بماند دوست داشته باشید که به پیاده روی بروید.

مراقبت از خود در کجای یک رابطه قرار می گیرد؟
خود مراقبتی در رابطه سخت تر می شود، به عبارت دیگر می‌توانید استدلال کنید که برای بسیاری از افراد، مجرد بودن مراقبت از خود را تا حدودی آسان‌تر می‌کند و در این شرایط ما زمان و قدرت تصمیم‌گیری بیشتری داریم تا دقیقاً آنچه می‌خواهیم انجام دهیم (آنچه می‌خواهیم بخوریم، وقت خود را صرف انجام آنچه می‌خواهیم کنیم).

جنبه‌های منفی نیز در این مورد وجود دارد (ممکن است احساس تنهایی کنیم یا حمایت عاطفی را که روابط به همراه دارد از دست بدهیم)، اما واقعیت این است که مراقبت از خود در هنگام مجردی بسیار آسان‌تر است.

رابطه نیاز به سازش طرفین دارد بنابراین این احتمال وجود دارد که برنامه های آن ها شلوغ تر شود و مجبور شوند برای فعالیت های مشترکی که حتی مورد علاقه آن ها نمی باشد نیز جا باز کنند.

سرگرمی هایی که در زمان مجردی انجام می‌دهیم، مانند ورزش منظم، صرف وقت با دوستان، سرگرمی‌های انفرادی مانند پیاده‌روی طولانی یا کلاس‌های زبان در زندگی مشترک کم رنگ تر می شود.


مراقبت از خود
چرا باید خودمان را دوست داشته باشیم؟
۱٫ دوست داشتن خود باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود.
وقتی خودتان را دوست دارید، به احتمال زیاد احساس اعتماد به نفس و امنیت خواهید داشت.

این به شما قدرت می‌دهد تا ریسک‌های خلاقانه بپذیرید، چیزهای جدید را امتحان کنید، با افراد جدید ملاقات کنید و افق‌های خود را گسترش دهید. عشق به خود باعث اعتماد به نفس می شود و اعتماد به نفس باعث رشد می شود.

۲٫ وقتی خودتان را دوست دارید، نیازی به تایید خارجی ندارید.
همه دوست دارند احساس کنند که مورد علاقه و اعتبار هستند. بسیاری از ما به دنبال این اعتبار هستیم، اما اگر بتوانید یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید، می‌توانید هر جا که می‌روید احساس دوست داشتن و معتبر بودن را با خود داشته باشید، زیرا این احساس از درون شما می‌آید.

۳٫ می توانید از بازی مقایسه رها شوید. مقایسه بسیار مضر است.

رسانه‌های اجتماعی مقایسه را به یک بیماری همه‌گیر تبدیل کرده‌اند به این شکل ما مشکلات و بدی های زندگی خود را با قسمت های خوب زندگی دیگران مقایسه می کنیم.

اما وقتی خودت را دوست داشته باشی، مقایسه دیگر قدرتی ندارد. شما می توانید شادی دیگران را ببینید و برای او خوشحال باشید، بدون اینکه اجازه دهید این اتفاق روی خوشبختی شما تأثیر منفی بگذارد.

منبع:کانون مشاوران ایران-چگونه از جسم و روان خودتان مراقبت کنید | راهکارهای تضمینی

بازدید : 58
چهارشنبه 14 دی 1401 زمان : 10:15

دروس ضروری برای شروع آموزش به کودکان بسیار خردسال- و چگونگی انجام آن

به عنوان والدین، مهارت های بسیاری وجود دارد که ما نیاز داریم و می خواهیم که به کودکانمان آموزش دهیم. اغلب ما بر موارد پایه ای مانند آموزش دادن به کودک که چگونه به تنهایی خودش غذا بخورد و یا لباس بپوشد، چگونه بند کفشش را ببندد، چگونه حساب کند، بخواند و یا بنویسد شروع می کنیم. با این همه، مهارت های پایه ای وجود دارند که برای کودکان ما ضروری هستند تا بتوانند هر چه بیشتر مستقل شوند. اما همانگونه که ناتالیا دنیلز، روانشناس کودک، مطرح می کند، همانطور که ما به کودکانمان مهارت های عملی را یاد می دهیم، ممکن است دیگر مهارت هایی را که به همان اندازه از اهمیت برخوردارند را فراموش کنیم مانند هوش عاطفی. “کودکان همواره به همراه همدلی، عطوفت و مهربانی متولد نمی شوند. این مهارت ها بایستی به آنها یاد داده شود، پرورانده شود و رشد داده شوند. دنیلز همچنین می گوید که ما می توانیم بذر این مهرات ها را هر چه زودتر در زمان نوزادی در آنها بکاریم.

برای شروع دنیلز پیشنهاد می کند که به کودکان کمک کنیم تا برای احساسات خود عناوینی انتخاب کنند (از کم تا زیاد)و به آنها یاد دهیم چگونه اعمالشان بر دیگران تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، شما ممکن است بگویید: “هر زمانی که اسباب بازی هایت را با دوستت به اشتراک بگذاری، او را خیلی خوشحال کرده ای” یا “زمانی که تو آن اسباب بازی را از او می گیری، ممکن است ناراحت شود”. سوم اینکه، به علت اینکه کمک به دیگران روشی قدرتمند برای ایجاد مهربانی است، به کودک خود یاد دهید تا کارهایی مانند نگهداشتن در برای دیگران و کمک به خواهر و برادرهایشان را انجام دهند. در ذیل شما دروس ضروری دیگری برای شروع آموزش به کودک خود، از همین الان می توانید ببینید و همچنین جزئیاتی در مورد نحوه ی انجام آن.

به کودک خود یاد دهید که او توانمند با صلاحیت است. به فرزند خود اجازه دهید تا کارهای بیشتری را خودش به تنهایی انجام دهد. دکتر جان دلفی، یک روانشناس بالینی و نویسنده ی کتاب”پدر و مادر در دسترس” و همچنین تهیه کننده پادکست “بهتر” به همکاری همسرش، می گوید این به این علت است که هر چه شما کار کمتری برای آنها انجام دهید، آنها به همان اندازه بیشتر یاد می گیرند که خمیرمایه شان چیست.

“این هدیه هم ارزشمند و هم قابل تعویض است. کودکان حس صلاحیت و شایستگی را تا آخر عمر حفظ خواهند کرد. دلفی والدین را به ، به چالش کشاندن کودکان برای انجام چیزهایی که به طور معمول انجام نمی دهند، تشویق کرده است- مانند انجام کارهای خشک شویی، شست و شوی ظروف، مشارکت در مکالمات بزرگترها در مورد سیاست و یا مذهب، حل مشکلات کامپیوتری و حتی کمک به تعمیر موتور یک ماشین. “آنها را به این فضاها دعوت کنید. شما از آنچه که قادر هستند انجام دهند، شگفت زده خواهید شد”.

ناتالیا ون ریکورت، MSW، ACC، یک مددکار اجتماعی و مربی دوره های زندگی که در مربی گری ADHD و خانواده متخصص است گفته است که به کودکان خود یاد دهید احساسات خود را بفهمند و با آن کنار بیایند. والدین اغلب به کودکان خود می گویند آرام باش، درست رفتار کن یا بهتر رفتار کن و وقتی که کودکان به طرز اجتناب ناپذیری این کارها را انجام نمی دهند، خسته و دلسرد می شوند. “آنچه که کودکانتان به شما نمی گویند این است که آنها در مورد این که این چیزها واقعا به چه مفهومی هستند، هیچ ذهنیتی ندارند، چه برسد به اینکه این کارها را به مرحله ی عمل برسانند”. دوباره، به کودکتان لغاتی برای احساساتشان بددهی. اگر انها شروع به برون ریزی کنند، روی دو زانوی خود نشسته و به آنها بگویید “من می توانم ببینم که تو واقعا خسته هستی” یا “من می دانم که جدا ناامید شده ای” یک نمودار احساسات را زمانی که آرام هستند با آنها مرور کنید.

جنین هالوران، یک مشاور بهداشت روانی و بنیانگذار مهرات های مقابله برای کودکان، همچنین بر اهمیت آموزش در مورد احساسات تاکید می کند. کودکانتان را تشویق کنید تا تشخیص دهند که چه زمانی احساس شادی، و یا غم دارند “چه چیزی باعث وشحالی تو می شود؟ زمانی که چنین حسی داریف بدنت چه احساسی دارد؟ چهره ات چگونه می شود؟”. هالورن، نویسنده کتاب کار مهارت های مقابله برای کودکان، همچنین گفته است که مطالعه کردن و تماشای تلویزیون فرصت های خوبی برای شناسایی احساسات هستند. ممکن است شما سوالاتی نظیر این بپرسید: “به نظر تو زمانی که این اتفاق افتاد، الینا چه احساسی داشت؟ اگر این اتفاق برای تو می افتاد چه حسی به تو دست می داد؟ در مورد چهره و بدن کوانتین چه فکری می کنی؟ در مورد احساسات او چه فکری می کنی؟”. به کودک خود مهرات های مقابله را آموزش دهید. اقدامات مختلفی را بر روی نمودار و کارت های فهرست قرار دهید به طوری که کودکتان اینها را آرامش بخش و یا لذت بخش بداند مانند انجام کارهای پرشی، یک برنامه تفریحی کوتاه، بازی با حیوانات خانگی، بیرون رفتن و گوش دادن به موسیقی. “زمانی که حس می کنید کودکتان زیاد از حد تحت تاثیر قرار گرفته و آشفته شد، او را ملزم کنید تا یک مهارت مقابله را برای بکارگیری انتخاب کند.

زمانی که کودکتان دچار آشفتگی می شود، ون ریکورت پیشنهاد می کند که بر آن چیزی که رفتارشان منتقل می کند و یا مهارتی که آنها کم دارندف تمرکز کنید. به عنوان مثال، زمانی که شما از آنها می خواهید تا اسباب بازی هایشان را تمیز کنند، ناراحت می شوند. شاید علت این است که آنها با انجام چنین کار بزرگی مواجه شده اند و هیچ سر نخی ندارند که چگونه می بایست شروع به این کار کنند.

اگر کودکتان کمی بزرگ تر است، می توانید با او در مورد این که چه چیزی باعث سختی تمیزکاری می شود و این که چه کاری ممکن است برای آسان تر کردن آن انجام داد، می توانید صحبت کنید و همچنین شما می توانید تقسیم کارها را به گام های کوچک تر مانند تمیزکاری قطعات در ابتدا و سپس جمع و جور کردن وسایل هنری را برای او مدلسازی کنید.

منبع:کانون مشاوران ایران-نکات مهم برای تدریس به کودکان

تعداد صفحات : 42

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 1801
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1926
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 1557
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9854
  • بازدید ماه : 7047
  • بازدید سال : 1673455
  • بازدید کلی : 8807973
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی