بايد توجه داشت كه افسردگى چيست؟ يكى از متداول ترين اختلالات روانى هست كه فرد بايد به روانپزشكان، روانشناسان، نوروفيدبك وساير متخصصان بهداشت روان مراجعه كند.
درمان افسردگي و افسردگي چيست
در هر ثانيه وَ لحظه از زمان حداقل پانزده تا بيست درصد احتمال اين وجود دارد كه فرد دچار افسردگي شود وَ علامتهاى افسردگى حاد را از خود بروز بدهند وَ هزاران فرد فرد در هر ثانيه در جهان تحت تاثير بيماري افسردگى قرار ميگيرند.
در زبان عاميانه به منظور بيان افسردگى شامل حس هاي غمگينى، ناكامى، نااميدى وَ شايد هم ترس وَ بيحالى بوده وَ تصور عموم مردم اين هست كه فرد افسرده خودخواه، ضد اجتماعي، اهل تن پروري وَ حسود هست.
نصيحت: در طول زندگى همه همه ي ما در دورههاى مختلف زندگي احساس داشتن گريه، عدم خوشحالى، غم وَ امثالهم خصوصاً در هنگام از دست دادن آنان كه دوستشان داريم را تجربه كرده وَ سعي مي كنيم با آن مواجه شويم.
احساس افسردگى متداولا به عنوان «سوگ» وَ «داغديدگي» شناخته شده وَ يعنى در وضعيت هاي مختلف بنا به انتظار لحظات شاديبخش به حس اندوه منتهي ميشود مثالا در هواى توفاني، پس از تولد فرزند، تغيير محل زندگي، منازعه اى كه در مصاحبت با دوست وَ يا زن وَ شوهر بهوجود خواهد آمد. اين احساس اندوه بهسرعت نابود شده وَ فرد به حالت نرمال بر ميگردد. گاهي گريه به عنوان يك عكس العمل براي گاهش غم وَ نرمالسازي بند بسيار كارامد هست.
همچنين پس از فوت يكى از نزديكان، اتمام يك رابطه عميق، متداولا افراد سوگ را تجربه خواهند كرد
شاخصه هاي تشخيصي سوگ با افسردگى در بسياري موارد نزديك به هم هست. لذا بايد در نظر دهست كه اين دو اتفاق كاملاً طبيعى بوده وَ حتى فقدان آنان در درازمدت شايد براى فرد بسيار مضر باشد. در هر دو پديده پس از طى فرآيند مربوطه فَرد به زندگى عادِى خود بر خواهد گردد. وَلى در اغلب همه ي ما حس غم ادامه دار بوده وَ به مراقبتهاى ويژه احتياج هست.
افسردگى كلينيكى
افسردگى كلينيكى درصورت ادامه داشتن ميتواند منجر به بروز فعاليتهاى خطرناك اجتماعى مثل دست زدن به خودكشى وَ يا نظاير آن شود وَ اين احتمالا اقدامات فورى پزشكى وَ بهداشتى را طلب ميكند.
اختلالات مربوط به افسردگى ميليونها فرد را در سال مبتلا ميكند. اين عده هزينه بسيار سنگينى را بر خود، خانواده، جامعه وَ سيستم بهداشتى كشورشان تحميل ميكنند.
شواهد بهدست آمده از علم عصبشناسى وَ ژنتيك وَ پژوهش ها كلينيكى نشان ميدهد كه افسردگى احتمالا يك اختلال در مغز ميباشد . تكنيكهاى تصويربردارى مدرن از مغز روشن ساخته هست كه در افسردگى مدارهاى عصبى كه مسؤول تنظيم افكار، خُلق، فكر كردن، خوابيدن، اشتها وَ رفتار هستند از حالت طبيعى خارج شده وارتباطات صحيحى بين اين مناطق وجود ندارد. ازهمين شواهد بدست آمده دربهدست آوردن داروهاىمناسب هستفاده شايانى ميشود.
علائم و مشخصه ها افسردگى
علايم و علامت ها
دو علامت شاخص افسردگي كه علامت هاي كليدي براي تشخيص به حساب مي آيد در زير آورده شده اند. هر دو اين علائم بايد دراكثر مواقع روز وجود داشته باشند.
۱- از دست دادن علاقه به امور روزمره طبيعي
همه ي همه ي ما علاقه وَ خوشحالي خود را در فعاليتهايي كه پيش از پيش از آنان لذت مي برديد از دست مي دهيد. اين مورد «بي لذتي» ناميده شده هست.
۲- خلق افسرده
همه ي همه ي ما احساس غم يا نااميدي، بي فريادرسي مي كنيد وَ امكان دارد نوبت هاي گريه داشته باشيد از ديد پزشكان يا ساير مراقبين بهداشتي كه افسردگي را تشخيص مي دهند، مكملا موارد فوق بيشتر علائم وَ علامت هايي كه در زير آورده شده اند نيز مي تواند در بيشتر روزها وَ يا تقريباً هر روز، به مدت حداقل دو هفته در فرد وجود داشته باشند.
ساير علامتهاى افسردگى
شامل از دست دادن توجه وَ سرخوشى در فعاليتهاى روزانه، اختلال وَ تغيير عمده در اشتها وَ وزن بدن، اختلال در خواب بهصورت كمخوابى يا پرخوابى، اختلال در تفكر وَ تمركز فكر، وجود اضطراب وَ كندى حركات، احساس بى ارزشى وَ يا احساس گناه، فقدان نيرو يا فقدان انرژى وَ خستگى، افكار تكرارشونده، مرگ وَ يا خودكشى ميباشند.
در زير به برخي از آنان اشاره مي كنيم:
اختلالات خواب
خواب زياد يا مشكلات حين خواب مي تواند علامتي باشد مبني بر اينكه همه ي همه ي ما افسرده هستيد. بيدار شدن در نيمه شب يا صبح زود وَ ناتواني در به خواب رفتن دوباره معمول هستند.
اختلال در فكر كردن يا متمركز شدن
احتمالا براي تمركز كردن يا تصميم گرفتن دچار زحمت شويد وَ مشكلاتي با حافظه خود داشته باشيد.
– كاهش وزن يا وزن گيري قابل توجه: كاهش يا ارتقا وزن وَ وزنگيري يا كاهش وزن بدون توجيه مي تواند نشاندهنده افسردگي باشد.
– پرخاشگري يا كاهش حركات بدن: احتمالا بي قرار، پرخاشگر، تحريك پذير وَ زود رنج به نظر برسيد. يا احتمالا اينطور به نظر برسد كه كارهايتان را با سرعت آهسته انجام مي دهيد وَ به سوالات به آهستگي وَ با صداي يكنواخت پاسخ مي دهيد .
خستگي
احتمالا احساس كسالت وفقدان انرژي را تقريباً هر روز داشته باشيد. احتمالا صبح هنگام به اندازه زماني كه در شب قبل به رختخواب مي رفتيد احساس خستگي كنيد .
اعتماد به نفس پايين
احتمالا احساس بي ارزشي كنيد وَ احساس گناه شديد داشته باشيد.
كاهش علاقه به فعاليت جنسي :
اگر پيش از ظهور افسردگي از نظر جنسي فعال باشيد، احتمالا كاهش قابل توجهي در سطح علاقه خود به داشتن ارتباط جنسي احساس كنيد.
– فكر كردن به مرگ : احتمالا ديدگاه منفي نسبت به خود ، موقعيت خود وَ آينده خود داشته باشيد. احتمالا افكار مرگ، مردن وَ خودكشي داشته باشيد. دانشمندان ارتباط نزديكى بين خودكشىوافسردگى ذكر ميكنند بهطوريكه دوسوم بيماران افسرده به خودكشى فكر ميكنندو ١٠ تا ١۵ درصد آنان به زندگى خود خاتمه ميدهند.
افسردگي مي تواند شكايات جسمي گسترده اي را نيز مانند خارش عمومي، تاري ديد، ارتقا تعريق ، دهان خشك ، مشكلات گوارشي (سوء هاضمه ، يبوست وَ اسهال) سردرد وَ كمر درد ايجاد نمايد.
كودكان ، نوجوانان وَ بالغين احتمالا به طور متفاوتي به افسردگي واكنش دهند . در اين گروهها احتمالا علامت ها اشكال مختلف داشته باشد يا با ديگر وضعيتها پوشانده شود.
اگر يك بيمار ۵ مورد از علائم بالا را بهمدت ۲ هفته مداوم داشته باشد به اختلال افسردگى شديد (عمده) مبتلا ميباشد . مطالعات اخير در ايالات متحده آمريكا نشان ميدهد كه افسردگى سردسته علتهاى ناتوانى در انسان بههمه ي مار ميرود . چنين مطالعات آمارى در بقيه كشورها نيز موجود ميباشد.
انواع افسردگى
از افسردگى تقسيمبندى متعددى شده هست كه چند گونه مهم آن عبارتند از:
۱- افسردگي اساسي
اين گونه افسردگي اختلال در خلق بوده كه متداولا ۲ هفته بطول مي انجامد. حس دلتنگي وَ حزن مفرط وَ از دست دادن ميل وَ لذت از فعاليتهاي دوست داشتني و احساس گناه وَ بي ارزشي از علامت هاي آن بوده، اين گونه افسردگي خطرناك بوده وَ ميتواند به خود كشي منجر گردد. اين گونه افسردگي مي تواند باعث كم خوابي، تغيير اشتها، خستگي شديد وَ مشكل شدن تمركز شود. افسردگي شديد مي تواند خطر خودكشي را ارتقا دهد. علامتها وَ رفتارهاى عميقى هست كه عملكرد شغلى، روابط بين فردى وَ رفتارهاى اجتماعى را تحت تأثير قرار داده وَ شخص را بهطور كلى از محيط خود دور ميسازد.
۲- افسردگي مزمن: اختلال افسرده خويى (Dysthymia)
اين اختلال خفيفتر از افسردگى شديد (عمده) ميباشد وَ با خلق افسرده (تحريكپذير در كودكان وَ نوجوانان) همراه هست كه در بخش عمده روز دوام دارد وَ اكثر روزها وجود دارد . گونه خفيف تر اما مداوم تر افسردگي هست . اين گونه حداقل دو سال وَ اغلب بيش از ۵ سال دوام مي آورد . علايم وَ علامت ها متداولا ناتوان كننده نيستند وَ دوره هاي ديس تايمي مي تواند با دوره هاي كوتاه مدت احساس طبيعي بودن جا به جا شود. ابتلا به ديس تايمي ما را در خطر بيشتر براي افسردگي اساسي قرار مي دهد. شدت علايم آن ازافسردگي اساسي كمتر بوده اما دوره آن طولاني وَ ممكن هست وَ ۲ الي ۵ سال بطول انجامد. علايم آن متداولا ناتوان كننده نميباشد اما در عملكرد مناسب وَ احساس خوشايندي فرد تاثير گذار هست.
متداولا مردم اين افراد را بهعنوان افرادى بداخلاق، ترشرو وَ ملالآور تلقى ميكنند. اين گروه قادر به برقرارى ارتباط بين فردى مناسب با ديگران نيستند وَ افرادى جدى، كجخلق وَ درونگرا هستند.
۳- اختلال افسردگى جزئى (Minor Depression)
در اين اختلال علائم افسردگى با شدتى كمتر از دو مورد فوق وَ با دورههاى محدودتر همراه هست. اين گونه افسردگى در همه گروههاى سنى ديده ميشود وَ تأثير كمترى در طول زندگى فرد ميگذارد.
۴- اختلال دو قطبي:
به تغييرات غير قابل پيش بيني خلق از شيدايي تا افسردگي اختلال دو قطبي ميگويند . در يك زمان فرد رفتار برونگرايي مفرط ، پر حرفي، خود بزرگ بين از خود بروز ميدهد وَ در دوره اي ديگر افسرده ميگردد. بعضي افراد مراحلي از ارتقا خلاقيت وَ نوآوري در طي مرحله شيدايي دارند. تعداد حملات هر حمله در هر يك از قطبها احتمالا مساوي نيستند. بعضي افراد احتمالا چندين حمله افسردگي
پيش از مرحله شيدايي داشته باشند يا بالعكس
۵- اختلال در سازگاري:
هرگاه انسان عزيزي را از دست ميدهد، شغلش را از دست داده وَ يا تغيير ميدهد وَ يا آگاه ميگردد كه بيماري لاعلاجي دارد كاملا طبيعي هست كه احساس هسترس، اندوه وَ خشم ميكند؛ اما در نهايت امر افراد خود را با شرايط پديد آمده وفق ميدهند؛ اما برخي قادر به چنين عملي نميباشند. هنگامي كه واكنش فرد به يك موقعيت وَ يا حادثه سبب افسردگي در وي ميگردد به آن اختلال در سازگاري ميگويند.
۶- افسردگي فصلي:
برخي افراد از علائم افسردگي ناشي از تغيير فصل در پاييز وَ زمستان رنج ميبرند. علائمي كه در فصل هاي ديگر مانند بهار وَ تابستان فروكش كرده وَ ديده نمي شود. به اين علائم (S.A.D) يا SEASONAL AFFECTIVE DISORDER يا افسردگي وابسته به فصل (افسردگي فصلي) مي گوييم. احتمالا (SAD) به اختلالات خلقي گفته مي شود كه به دليل تغييرات طول مدت روز در فصل هاي مختلف به وجود مي آيد.
(SAD) براي اولين بار در سال ۱۸۴۵ مورد بررسي قرار گرفت وَ نهايتا در اوايل سال ۱۹۸۰ به اين اسم نام گذاري شد.
از آنجا كه نور خورشيد در فصل هاي مختلف بروي فعاليت حيوانات مي تواند تاثيرات گوناگوني داشته باشد (مانند خواب زمستاني وَ دوره هاي باروري (، SAD هم احتمالا ناشي از تغييرات طول روز وَ شدت نور در فصول مختلف باشد.
افسردگي در فصل پاييز وَ زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونين هست كه “هورمون وابسته به خواب” نيز نام دارد وَ در تاريكي وَ هنگام خواب شبانه بيشترين ميزان ترشح را دارد.
متناسب با تغييرات فصل، تغييراتي در ساعت بيولوژيكي بدن بوجود مي آيد. اين تغييرات در روشنايي وَ نور ناشي از تغيير فصل هر چند كه جزئي باشد، مي تواند باعث عدم تطابق ساعت فيزيولوژيكي بدن با برنامه روزانه شخص شود.
شايع ترين ماه هايي كه مي تواند سبب به تغييرات فصلي وَ افسردگي شود ، دي وَ بهمنماه مي باشد وَ بيشتر افراد مبتلا را خانم هاي جوان تشكيل مي دهند.
در اين اختلال علائم شايع افسردگي مانند تغييرات خلقي، پرخوري، ارتقا وزن، ارتقا ميزان خواب ديده مي شود. همچنين تمايل به مصرف مواد غذايي قندي وَ نشهسته ايارتقا مي يابد. قابل توجه هست كه اين علائم در فصل هاي بهار وَ تابستان بهبود كاملمي يابند.
عوامل بوجود آورنده ي اختلال افسردگي:
اين اختلال افسردگي در فصل پاييز وَ زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونين از غدهپينه آل در مغز هست. اين هورمون كه “هورمون وابسته به خواب” نيز نام دارد، درتاريكي وَ هنگام خواب شبانه بيشترين ميزان ترشح را دارد. بنابراين در پاييز وَ زمستانكه طول روز كوتاه وَ طول شب بلند مي شود، ميزان ترشح اين هورمون در بدن ارتقا مي يابد وَ در فرد ايجاد علائم افسردگي مي كند.
درمان افسردگي فصلي:
محققان دريافته اند كه فتوتراپي (نور درماني) مي تواند از ترشح بيش از حد ملاتونين در بدن جلوگيري كند. اغلب افراد به اين درمان پاسخ مي دهند.
اين شيوه ي درمان شامل نور سفيد فلوروسنت هست كه بر صفحه فلزي انعكاس داده ميشود وَ شخص در مقابل اين نور، با چهمه ي مان باز بدون نگاه مستقيم به نور قرار مي گيرد. از اين شيوه درماني به مدت نيم الي دو ساعت در روز هستفاده مي كنند.
البته در موارد خفيف بيماري، قدم زدن در نور آفتاب به تنهايي مي تواند شخص را دربهبود بيماري كمك كند. طي يك بررسي دريافته اند كه حدود يك ساعت قدم زدن در نور آفتاب به اندازه دو ساعت قرار گرفتن در مقابل نور سفيد فلوروسنت مي تواند در بهبود بيماري موثر باشد.
اگر فتوتراپي موثر واقع نشود (كه البته درصد كمي را شامل مي شود)، مي توان ازداروهاي ضدافسردگي در درمان بيماري كمك گرفت. البته عوارض ناشي از مصرف داروهاي ضد افسردگي را نبايد فراموش كرد.
۷- اختلال افسردگي پيش از قاعدگي
اين گونه افسردگي در زنان وَ پيش از دوره قاعدگي رخ ميدهد وَ با بيثباتي خلق، اضطراب، افزايش خستگيپذيري، عدم تمركز، تغييرات اشتها وَ خواب، سردرد وَ موارد ديگر همراه هست . همه اين علائم در دوره قاعدگي از بين ميروند.
علل افسردگى
علل افسردگى تركيبى از عوامل ژنتيكى ، بيولوژيكى ومحيطى (روانى ـ اجتماعي) ميباشد.
در بسيارى از مردم نيز، علت افسردگى ناشناخته باقى ميماند . بهطور كلى مشخص شده هست كه افسردگى در نتيجه يكسرى از فعل وَ انفعالات شيميايى در مغز اتفاق ميافتد.
اين فعل وَ انفعالات كه نورو ترانسميتر ناميده ميشود در تمامى اعمال وَ رفتارهاى بدن بهطور بيولوژيكى وجود دارد.
عوامل ژنتيكى
ثابت شده هست كه در بعضى از اقوام وَ فاميلي افسردگى شايعتر بوده اما وجود يك فرد افسرده در يك خانواده لزوماً دليل بر وقوع اين امر در بقيه عضوهاي خانواده نميباشد. اما هرچه درجه خويشاوندى نزديكتر باشد، به همان نسبتآسيب پذيرى براى افسردگى بيشتر ميشود.
عوامل بيولوژيكى
تغييرات زيستى متعددى در مغز افراد روى ميدهد. اين تغييرات شامل تغيير در ارتباطات عصبى سيستم غده هاي درونريز وَ هورمونها، تغيير در سيستم انتقالدهندههاى شيميايى وَ تغيير در فعاليتهاى الكتريكى مغز كه مربوط به نوروساينس هست.
عوامل محيطى (روانى – اجتماعي)
فاكتورهاى استرس اجتماعى وَ روانى بهعنوان خطر فاكتورهاى بروز افسردگى شناخته ميشوند.
هسترس در فرم فقدان يكى ازاقوام نزديك مثل پدرو مادر وَ دوستان بهعنوان ماشهاى براى بروز افسردگى در افراد آسيبپذير، بههمه ي مار ميرود. بهطور كلى پژوهش ها ژنتيك ثابت كرده هست كه عوامل استرسزاى محيطى فرصت بروز آسيبپذيرى يك ژن بخصوص را افزايش داده وَ آنان را به سوى يك بيمارى پيشرفته افسردگى هدايت ميكند.
با اين حال در برخى از افراد اين افسردگى بدون عوامل هسترسزاى محيطى بهوجود ميآيد. پژوهش ها ديگرى در اين زمينه مشخص كرده هست كه عوامل هسترسزا در قالب ايزوله بودن در اجتماع وَ يا محروميت دوران كودكى منجر به تغييرات پايدار در فعاليت مغز شده وَ باعث افزايش حساسيت نسبت به بروز علائم افسردگى ميشود.
رويدادهاى زندگى وَ هسترسهاى محيطى:
هسترسها وَ موقعيتهاى زندگى ميتوانند نقش اوليه را در ايجاد افسردگى داشته باشند، هر چند كه در اين مورد اختلافنظر بين دانشمندان وجود دارد.
عدهاى معتقدند كه سوگ وَ از دست دادن عزيزى ميتواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده هست كه مرگ همسر بيشترين نقش را به عهده دارد. همچنين به دنيا آوردن فرزند، بازنشستگى، يائسگى وَ هسترسهاى عمده ديگر ميتوانند در ايجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.
عوامل شخصيتى:
همه افراد با تيپها وَ خصوصيتهاى شخصيتى مختلف احتمالا دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصيتى وسواس وَ شخصيت نمايشى بيشتر احتمالا دچار افسردگى گردند.
عوامل ياد گرفته شده:
بر اساس اين عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشايند كه منجر به ارزيابى منفى فرد از خود ميشود باعث ايجاد افسردگى هست؛ زيرا اين افراد با توجه به خصوصيات خاص خود نميتوانند محبت، همدردى وَ ارتباط عاطفى لازم را از ديگران به دست آورند.
بنابراين اين افراد هم در مورد خودشان ارزيابى منفى داشته وَ هم ديگران را صادق نميدانند وَ بهتدريج آزرده وَ ناكام شده وَ افسردگى در آنان پديد ميآيد.
٭ تفكر منفى:
افرادى كه داراى افكار منفى در مورد خود ، زندگى وَ آينده هستند ، دچار افسردگىميگردند . اين افراد به جنبه منفى هر چيزى فكر ميكنند وَ به نقايص خود خيلى توجه نموده وَ بطور مداوم خودشان را با ديگران مقايسه ميكنند. نكته مهم اينكه اين افراد هر گونه اطلاعات را سوء تعبير ميكنند.
مصرف داروها
٭ بعضى از داروها مثل داروهايى كه در تنظيم فشار خون بالا مصرف ميشوند وَ داروهاى خواب آور باعث بهوجود آمدن افسردگى ميشوند.
٭ كمبود مواد غذايى مثل كمبود اسيد فوليك وَ بعضى ويتامينها مثل ب١٢ باعث كاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده وَ درمان را با مشكل روبرو ميكند.
٭ اعتياد به بعضى از داروها، مواد مخدر وَ يا الكل باعث بهوجود آمدن افسردگى ميشود.
درمان افسردگى
درمان دارويي:
اكثر مطالعات پزشكان حاكى از آن هست كه تركيب روان درمانى وَ دارو درمانى موثرترين درمان براى اختلالات افسردگى هست. آنچه كه انقلابى در درمان بيماريهاى افسردگى بيان كرده وَ تأثيرى نمايان بر سير آنان نهاده وَ هزينه اجتماعى اين بيماريها را كهسته، رهيافتهاى دارو درمانى بوده هست.
از چهل سال بيش درمآنانيى موثر وَ مشخص مثل داروهاى سه حلقهاى براى اختلالات افسردگى فراهم شده هست مثل:
ايمى پيرامين (Imipiramine)
آميتريپ تيلين (Amitriptyline)
نورتريپ تيلين (Nortriptyline)
نخستين علائمى كه پس از مصرف اين داروها بهبود مييابد خواب وَ اشتها هست كه پس از حدود ۲ هفته شروع ميشود. پس از حدود ۳ تا ۶ هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز مينمايد.
دسته ديگر داروها كه انقلابى جديد وَ عمده براى درمان بر پا كرده هست. مهاركننده اختصاصى باز جذب سروتونينها (SSRT) از قبيل فلوكستين ( Fluxetine) وَ سيتا لوپرام (Citalopram) هست.
به جرأت ميتوان گفت كه هنوز در غرب، فلوكستين يكى از پر مصرفترين داروهاى رايج هست. از عوارض جانبى اين داروها سرآسيمگى، ناراحتى گوارش وَ تهوع ميباشد.
در عين حال داروهاى اخير SSRT مثل فلوكستين وَ سيتالوپرام از كمترين ميزان عوارض جانبى در ميان داروهاى فوق برخوردار هست.
درمان غيردارويي
١ـ نور درمانى
اين گونه درمان براى معالجه افسردگى فصلى بهكار برده ميشود؛ اما اگر افسردگى فصلى شديد باشد نور درمانى بايد با دارو درمانى همراه گردد.
۲ ـ شوك درمانى (ECT)
اين شيوه در موارد زير براى درمان بيماران افسرده بهكار ميرود:
٭ افسردگى بيمار با درمان دارويى از بين نرفته باشد.
٭ بيمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نيستند.
٭ بيمارى چنان شديد باشد كه به بهبود سريع نياز باشد مثلاً بيمار افكار خودكشى خيلى شديد داشته باشد.
در اين روش جريان الكتريكى را به سر شخص وارد ميكنند وَ يك حمله تشنجى ايجاد ميشود.ECT بيخطر وَ بدون درد بوده وَ ميزان عارضه آن كم وَ در حافظه كوتاهمدت ميباشد.
۳ ـ روان درمانى
اين گونه درمان شامل درمآنانيى هست كه از دارو هستفاده نميشود. موارد زير از جمله موفقترين شيوههاى روان درمانى در درمان افسردگى هست:
شناخت درمانى، روان درمانى بين فردى، رفتار درمانى، روانكاوى وَ روان درمانى خانواده.
۴- درمآنانى گياهى وَ غذايى
بسيارى از فرآوردههاى گياهى كه در ايالات متحده آمريكا در دسترس عموم هست جهت درمان بيمارى افسردگى بهكار ميرود.
گونه خاصى از مخمر آبجو بنام’s Wort St. John با عوارض جانبى پايين در اين زمينه شناخته شده وَ در درمان فرم خفيف تا متوسط افسردگى كاربرد دارد. در كشورهاى ديگر مثل هند وَ سريلانكا، برگ گياه برگاموت را بصورت اسانس در چاى وارد كرده وَ در درمان افسردگى بهكار بردهاند.
بهنظر ميرسد كه آمار افسردگى در ايالات متحده آمريكا رو به افزايش هست. دليل قطعآ ناشناخته هست ولى ميتواندبه علت تغييراتى درهسترس روزانه ساختار اجتماعى افراد، تغييرات ژنتيكى، تشخيص پيشرفته وَ اصلاح شده وَ يا تغييراتى در رژيم غذايى افراد باشد.
تغييرات دررژيم غذايى افراد ميدان وسيعى براى پژوهش ها دانشمندان ميباشد. از آنجائيكه بعضى از مواد غذايى به طور مستقيم در ساختمان سروتونينها (يك واسطه شيميايى كه در ايجاد افسردگى نقش بسيار قابل ملاحظهاى دارد) بهكار ميرود ، ميتوان اين گونه نتيجه گرفت كه مصرف اين مواد غذايى از جمله ماهى وَ روغن ماهى نقش بازدارندهاى در ايجاد افسردگى دارند. بعضى از دانشمندان با مصرف زياد روغن ماهى (روغن امگا ۳) در افراد داوطلب وَ مقايسه آن با افرادى كه آن را مصرف نكردهاند، به اين نتيجه رسيدهاند كه هر چقدر مصرف امگا ۳ (روغن ماهي) در جوامع بيشتر باشد افسردگى به حداقل آن خواهد رسيد.
همچنين نشان داده شده هست كه مصرف روغن ماهى در ايجاد بقيه بيماريهاى روانى نقش بازدارندهاى نيزدارد. پيش از پيش نيز نقش بازدارنده روغن ماهى درايجاد بيماريهاى قلبى وَ عروق ثابت شده بود.
منبع :افسردگى چيست؟- مركز مشاوره
بايد توجه داشت كه افسردگى چيست؟ يكى از متداول ترين اختلالات روانى هست كه فرد بايد به روانپزشكان، روانشناسان، نوروفيدبك وساير متخصصان بهداشت روان مراجعه كند.
درمان افسردگي و افسردگي چيست
در هر ثانيه وَ لحظه از زمان حداقل پانزده تا بيست درصد احتمال اين وجود دارد كه فرد دچار افسردگي شود وَ علامتهاى افسردگى حاد را از خود بروز بدهند وَ هزاران فرد فرد در هر ثانيه در جهان تحت تاثير بيماري افسردگى قرار ميگيرند.
در زبان عاميانه به منظور بيان افسردگى شامل حس هاي غمگينى، ناكامى، نااميدى وَ شايد هم ترس وَ بيحالى بوده وَ تصور عموم مردم اين هست كه فرد افسرده خودخواه، ضد اجتماعي، اهل تن پروري وَ حسود هست.
نصيحت: در طول زندگى همه همه ي ما در دورههاى مختلف زندگي احساس داشتن گريه، عدم خوشحالى، غم وَ امثالهم خصوصاً در هنگام از دست دادن آنان كه دوستشان داريم را تجربه كرده وَ سعي مي كنيم با آن مواجه شويم.
احساس افسردگى متداولا به عنوان «سوگ» وَ «داغديدگي» شناخته شده وَ يعنى در وضعيت هاي مختلف بنا به انتظار لحظات شاديبخش به حس اندوه منتهي ميشود مثالا در هواى توفاني، پس از تولد فرزند، تغيير محل زندگي، منازعه اى كه در مصاحبت با دوست وَ يا زن وَ شوهر بهوجود خواهد آمد. اين احساس اندوه بهسرعت نابود شده وَ فرد به حالت نرمال بر ميگردد. گاهي گريه به عنوان يك عكس العمل براي گاهش غم وَ نرمالسازي بند بسيار كارامد هست.
همچنين پس از فوت يكى از نزديكان، اتمام يك رابطه عميق، متداولا افراد سوگ را تجربه خواهند كرد
شاخصه هاي تشخيصي سوگ با افسردگى در بسياري موارد نزديك به هم هست. لذا بايد در نظر دهست كه اين دو اتفاق كاملاً طبيعى بوده وَ حتى فقدان آنان در درازمدت شايد براى فرد بسيار مضر باشد. در هر دو پديده پس از طى فرآيند مربوطه فَرد به زندگى عادِى خود بر خواهد گردد. وَلى در اغلب همه ي ما حس غم ادامه دار بوده وَ به مراقبتهاى ويژه احتياج هست.
افسردگى كلينيكى
افسردگى كلينيكى درصورت ادامه داشتن ميتواند منجر به بروز فعاليتهاى خطرناك اجتماعى مثل دست زدن به خودكشى وَ يا نظاير آن شود وَ اين احتمالا اقدامات فورى پزشكى وَ بهداشتى را طلب ميكند.
اختلالات مربوط به افسردگى ميليونها فرد را در سال مبتلا ميكند. اين عده هزينه بسيار سنگينى را بر خود، خانواده، جامعه وَ سيستم بهداشتى كشورشان تحميل ميكنند.
شواهد بهدست آمده از علم عصبشناسى وَ ژنتيك وَ پژوهش ها كلينيكى نشان ميدهد كه افسردگى احتمالا يك اختلال در مغز ميباشد . تكنيكهاى تصويربردارى مدرن از مغز روشن ساخته هست كه در افسردگى مدارهاى عصبى كه مسؤول تنظيم افكار، خُلق، فكر كردن، خوابيدن، اشتها وَ رفتار هستند از حالت طبيعى خارج شده وارتباطات صحيحى بين اين مناطق وجود ندارد. ازهمين شواهد بدست آمده دربهدست آوردن داروهاىمناسب هستفاده شايانى ميشود.
علائم و مشخصه ها افسردگى
علايم و علامت ها
دو علامت شاخص افسردگي كه علامت هاي كليدي براي تشخيص به حساب مي آيد در زير آورده شده اند. هر دو اين علائم بايد دراكثر مواقع روز وجود داشته باشند.
۱- از دست دادن علاقه به امور روزمره طبيعي
همه ي همه ي ما علاقه وَ خوشحالي خود را در فعاليتهايي كه پيش از پيش از آنان لذت مي برديد از دست مي دهيد. اين مورد «بي لذتي» ناميده شده هست.
۲- خلق افسرده
همه ي همه ي ما احساس غم يا نااميدي، بي فريادرسي مي كنيد وَ امكان دارد نوبت هاي گريه داشته باشيد از ديد پزشكان يا ساير مراقبين بهداشتي كه افسردگي را تشخيص مي دهند، مكملا موارد فوق بيشتر علائم وَ علامت هايي كه در زير آورده شده اند نيز مي تواند در بيشتر روزها وَ يا تقريباً هر روز، به مدت حداقل دو هفته در فرد وجود داشته باشند.
ساير علامتهاى افسردگى
شامل از دست دادن توجه وَ سرخوشى در فعاليتهاى روزانه، اختلال وَ تغيير عمده در اشتها وَ وزن بدن، اختلال در خواب بهصورت كمخوابى يا پرخوابى، اختلال در تفكر وَ تمركز فكر، وجود اضطراب وَ كندى حركات، احساس بى ارزشى وَ يا احساس گناه، فقدان نيرو يا فقدان انرژى وَ خستگى، افكار تكرارشونده، مرگ وَ يا خودكشى ميباشند.
در زير به برخي از آنان اشاره مي كنيم:
اختلالات خواب
خواب زياد يا مشكلات حين خواب مي تواند علامتي باشد مبني بر اينكه همه ي همه ي ما افسرده هستيد. بيدار شدن در نيمه شب يا صبح زود وَ ناتواني در به خواب رفتن دوباره معمول هستند.
اختلال در فكر كردن يا متمركز شدن
احتمالا براي تمركز كردن يا تصميم گرفتن دچار زحمت شويد وَ مشكلاتي با حافظه خود داشته باشيد.
– كاهش وزن يا وزن گيري قابل توجه: كاهش يا ارتقا وزن وَ وزنگيري يا كاهش وزن بدون توجيه مي تواند نشاندهنده افسردگي باشد.
– پرخاشگري يا كاهش حركات بدن: احتمالا بي قرار، پرخاشگر، تحريك پذير وَ زود رنج به نظر برسيد. يا احتمالا اينطور به نظر برسد كه كارهايتان را با سرعت آهسته انجام مي دهيد وَ به سوالات به آهستگي وَ با صداي يكنواخت پاسخ مي دهيد .
خستگي
احتمالا احساس كسالت وفقدان انرژي را تقريباً هر روز داشته باشيد. احتمالا صبح هنگام به اندازه زماني كه در شب قبل به رختخواب مي رفتيد احساس خستگي كنيد .
اعتماد به نفس پايين
احتمالا احساس بي ارزشي كنيد وَ احساس گناه شديد داشته باشيد.
كاهش علاقه به فعاليت جنسي :
اگر پيش از ظهور افسردگي از نظر جنسي فعال باشيد، احتمالا كاهش قابل توجهي در سطح علاقه خود به داشتن ارتباط جنسي احساس كنيد.
– فكر كردن به مرگ : احتمالا ديدگاه منفي نسبت به خود ، موقعيت خود وَ آينده خود داشته باشيد. احتمالا افكار مرگ، مردن وَ خودكشي داشته باشيد. دانشمندان ارتباط نزديكى بين خودكشىوافسردگى ذكر ميكنند بهطوريكه دوسوم بيماران افسرده به خودكشى فكر ميكنندو ١٠ تا ١۵ درصد آنان به زندگى خود خاتمه ميدهند.
افسردگي مي تواند شكايات جسمي گسترده اي را نيز مانند خارش عمومي، تاري ديد، ارتقا تعريق ، دهان خشك ، مشكلات گوارشي (سوء هاضمه ، يبوست وَ اسهال) سردرد وَ كمر درد ايجاد نمايد.
كودكان ، نوجوانان وَ بالغين احتمالا به طور متفاوتي به افسردگي واكنش دهند . در اين گروهها احتمالا علامت ها اشكال مختلف داشته باشد يا با ديگر وضعيتها پوشانده شود.
اگر يك بيمار ۵ مورد از علائم بالا را بهمدت ۲ هفته مداوم داشته باشد به اختلال افسردگى شديد (عمده) مبتلا ميباشد . مطالعات اخير در ايالات متحده آمريكا نشان ميدهد كه افسردگى سردسته علتهاى ناتوانى در انسان بههمه ي مار ميرود . چنين مطالعات آمارى در بقيه كشورها نيز موجود ميباشد.
انواع افسردگى
از افسردگى تقسيمبندى متعددى شده هست كه چند گونه مهم آن عبارتند از:
۱- افسردگي اساسي
اين گونه افسردگي اختلال در خلق بوده كه متداولا ۲ هفته بطول مي انجامد. حس دلتنگي وَ حزن مفرط وَ از دست دادن ميل وَ لذت از فعاليتهاي دوست داشتني و احساس گناه وَ بي ارزشي از علامت هاي آن بوده، اين گونه افسردگي خطرناك بوده وَ ميتواند به خود كشي منجر گردد. اين گونه افسردگي مي تواند باعث كم خوابي، تغيير اشتها، خستگي شديد وَ مشكل شدن تمركز شود. افسردگي شديد مي تواند خطر خودكشي را ارتقا دهد. علامتها وَ رفتارهاى عميقى هست كه عملكرد شغلى، روابط بين فردى وَ رفتارهاى اجتماعى را تحت تأثير قرار داده وَ شخص را بهطور كلى از محيط خود دور ميسازد.
۲- افسردگي مزمن: اختلال افسرده خويى (Dysthymia)
اين اختلال خفيفتر از افسردگى شديد (عمده) ميباشد وَ با خلق افسرده (تحريكپذير در كودكان وَ نوجوانان) همراه هست كه در بخش عمده روز دوام دارد وَ اكثر روزها وجود دارد . گونه خفيف تر اما مداوم تر افسردگي هست . اين گونه حداقل دو سال وَ اغلب بيش از ۵ سال دوام مي آورد . علايم وَ علامت ها متداولا ناتوان كننده نيستند وَ دوره هاي ديس تايمي مي تواند با دوره هاي كوتاه مدت احساس طبيعي بودن جا به جا شود. ابتلا به ديس تايمي ما را در خطر بيشتر براي افسردگي اساسي قرار مي دهد. شدت علايم آن ازافسردگي اساسي كمتر بوده اما دوره آن طولاني وَ ممكن هست وَ ۲ الي ۵ سال بطول انجامد. علايم آن متداولا ناتوان كننده نميباشد اما در عملكرد مناسب وَ احساس خوشايندي فرد تاثير گذار هست.
متداولا مردم اين افراد را بهعنوان افرادى بداخلاق، ترشرو وَ ملالآور تلقى ميكنند. اين گروه قادر به برقرارى ارتباط بين فردى مناسب با ديگران نيستند وَ افرادى جدى، كجخلق وَ درونگرا هستند.
۳- اختلال افسردگى جزئى (Minor Depression)
در اين اختلال علائم افسردگى با شدتى كمتر از دو مورد فوق وَ با دورههاى محدودتر همراه هست. اين گونه افسردگى در همه گروههاى سنى ديده ميشود وَ تأثير كمترى در طول زندگى فرد ميگذارد.
۴- اختلال دو قطبي:
به تغييرات غير قابل پيش بيني خلق از شيدايي تا افسردگي اختلال دو قطبي ميگويند . در يك زمان فرد رفتار برونگرايي مفرط ، پر حرفي، خود بزرگ بين از خود بروز ميدهد وَ در دوره اي ديگر افسرده ميگردد. بعضي افراد مراحلي از ارتقا خلاقيت وَ نوآوري در طي مرحله شيدايي دارند. تعداد حملات هر حمله در هر يك از قطبها احتمالا مساوي نيستند. بعضي افراد احتمالا چندين حمله افسردگي
پيش از مرحله شيدايي داشته باشند يا بالعكس
۵- اختلال در سازگاري:
هرگاه انسان عزيزي را از دست ميدهد، شغلش را از دست داده وَ يا تغيير ميدهد وَ يا آگاه ميگردد كه بيماري لاعلاجي دارد كاملا طبيعي هست كه احساس هسترس، اندوه وَ خشم ميكند؛ اما در نهايت امر افراد خود را با شرايط پديد آمده وفق ميدهند؛ اما برخي قادر به چنين عملي نميباشند. هنگامي كه واكنش فرد به يك موقعيت وَ يا حادثه سبب افسردگي در وي ميگردد به آن اختلال در سازگاري ميگويند.
۶- افسردگي فصلي:
برخي افراد از علائم افسردگي ناشي از تغيير فصل در پاييز وَ زمستان رنج ميبرند. علائمي كه در فصل هاي ديگر مانند بهار وَ تابستان فروكش كرده وَ ديده نمي شود. به اين علائم (S.A.D) يا SEASONAL AFFECTIVE DISORDER يا افسردگي وابسته به فصل (افسردگي فصلي) مي گوييم. احتمالا (SAD) به اختلالات خلقي گفته مي شود كه به دليل تغييرات طول مدت روز در فصل هاي مختلف به وجود مي آيد.
(SAD) براي اولين بار در سال ۱۸۴۵ مورد بررسي قرار گرفت وَ نهايتا در اوايل سال ۱۹۸۰ به اين اسم نام گذاري شد.
از آنجا كه نور خورشيد در فصل هاي مختلف بروي فعاليت حيوانات مي تواند تاثيرات گوناگوني داشته باشد (مانند خواب زمستاني وَ دوره هاي باروري (، SAD هم احتمالا ناشي از تغييرات طول روز وَ شدت نور در فصول مختلف باشد.
افسردگي در فصل پاييز وَ زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونين هست كه “هورمون وابسته به خواب” نيز نام دارد وَ در تاريكي وَ هنگام خواب شبانه بيشترين ميزان ترشح را دارد.
متناسب با تغييرات فصل، تغييراتي در ساعت بيولوژيكي بدن بوجود مي آيد. اين تغييرات در روشنايي وَ نور ناشي از تغيير فصل هر چند كه جزئي باشد، مي تواند باعث عدم تطابق ساعت فيزيولوژيكي بدن با برنامه روزانه شخص شود.
شايع ترين ماه هايي كه مي تواند سبب به تغييرات فصلي وَ افسردگي شود ، دي وَ بهمنماه مي باشد وَ بيشتر افراد مبتلا را خانم هاي جوان تشكيل مي دهند.
در اين اختلال علائم شايع افسردگي مانند تغييرات خلقي، پرخوري، ارتقا وزن، ارتقا ميزان خواب ديده مي شود. همچنين تمايل به مصرف مواد غذايي قندي وَ نشهسته ايارتقا مي يابد. قابل توجه هست كه اين علائم در فصل هاي بهار وَ تابستان بهبود كاملمي يابند.
عوامل بوجود آورنده ي اختلال افسردگي:
اين اختلال افسردگي در فصل پاييز وَ زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونين از غدهپينه آل در مغز هست. اين هورمون كه “هورمون وابسته به خواب” نيز نام دارد، درتاريكي وَ هنگام خواب شبانه بيشترين ميزان ترشح را دارد. بنابراين در پاييز وَ زمستانكه طول روز كوتاه وَ طول شب بلند مي شود، ميزان ترشح اين هورمون در بدن ارتقا مي يابد وَ در فرد ايجاد علائم افسردگي مي كند.
درمان افسردگي فصلي:
محققان دريافته اند كه فتوتراپي (نور درماني) مي تواند از ترشح بيش از حد ملاتونين در بدن جلوگيري كند. اغلب افراد به اين درمان پاسخ مي دهند.
اين شيوه ي درمان شامل نور سفيد فلوروسنت هست كه بر صفحه فلزي انعكاس داده ميشود وَ شخص در مقابل اين نور، با چهمه ي مان باز بدون نگاه مستقيم به نور قرار مي گيرد. از اين شيوه درماني به مدت نيم الي دو ساعت در روز هستفاده مي كنند.
البته در موارد خفيف بيماري، قدم زدن در نور آفتاب به تنهايي مي تواند شخص را دربهبود بيماري كمك كند. طي يك بررسي دريافته اند كه حدود يك ساعت قدم زدن در نور آفتاب به اندازه دو ساعت قرار گرفتن در مقابل نور سفيد فلوروسنت مي تواند در بهبود بيماري موثر باشد.
اگر فتوتراپي موثر واقع نشود (كه البته درصد كمي را شامل مي شود)، مي توان ازداروهاي ضدافسردگي در درمان بيماري كمك گرفت. البته عوارض ناشي از مصرف داروهاي ضد افسردگي را نبايد فراموش كرد.
۷- اختلال افسردگي پيش از قاعدگي
اين گونه افسردگي در زنان وَ پيش از دوره قاعدگي رخ ميدهد وَ با بيثباتي خلق، اضطراب، افزايش خستگيپذيري، عدم تمركز، تغييرات اشتها وَ خواب، سردرد وَ موارد ديگر همراه هست . همه اين علائم در دوره قاعدگي از بين ميروند.
علل افسردگى
علل افسردگى تركيبى از عوامل ژنتيكى ، بيولوژيكى ومحيطى (روانى ـ اجتماعي) ميباشد.
در بسيارى از مردم نيز، علت افسردگى ناشناخته باقى ميماند . بهطور كلى مشخص شده هست كه افسردگى در نتيجه يكسرى از فعل وَ انفعالات شيميايى در مغز اتفاق ميافتد.
اين فعل وَ انفعالات كه نورو ترانسميتر ناميده ميشود در تمامى اعمال وَ رفتارهاى بدن بهطور بيولوژيكى وجود دارد.
عوامل ژنتيكى
ثابت شده هست كه در بعضى از اقوام وَ فاميلي افسردگى شايعتر بوده اما وجود يك فرد افسرده در يك خانواده لزوماً دليل بر وقوع اين امر در بقيه عضوهاي خانواده نميباشد. اما هرچه درجه خويشاوندى نزديكتر باشد، به همان نسبتآسيب پذيرى براى افسردگى بيشتر ميشود.
عوامل بيولوژيكى
تغييرات زيستى متعددى در مغز افراد روى ميدهد. اين تغييرات شامل تغيير در ارتباطات عصبى سيستم غده هاي درونريز وَ هورمونها، تغيير در سيستم انتقالدهندههاى شيميايى وَ تغيير در فعاليتهاى الكتريكى مغز كه مربوط به نوروساينس هست.
عوامل محيطى (روانى – اجتماعي)
فاكتورهاى استرس اجتماعى وَ روانى بهعنوان خطر فاكتورهاى بروز افسردگى شناخته ميشوند.
هسترس در فرم فقدان يكى ازاقوام نزديك مثل پدرو مادر وَ دوستان بهعنوان ماشهاى براى بروز افسردگى در افراد آسيبپذير، بههمه ي مار ميرود. بهطور كلى پژوهش ها ژنتيك ثابت كرده هست كه عوامل استرسزاى محيطى فرصت بروز آسيبپذيرى يك ژن بخصوص را افزايش داده وَ آنان را به سوى يك بيمارى پيشرفته افسردگى هدايت ميكند.
با اين حال در برخى از افراد اين افسردگى بدون عوامل هسترسزاى محيطى بهوجود ميآيد. پژوهش ها ديگرى در اين زمينه مشخص كرده هست كه عوامل هسترسزا در قالب ايزوله بودن در اجتماع وَ يا محروميت دوران كودكى منجر به تغييرات پايدار در فعاليت مغز شده وَ باعث افزايش حساسيت نسبت به بروز علائم افسردگى ميشود.
رويدادهاى زندگى وَ هسترسهاى محيطى:
هسترسها وَ موقعيتهاى زندگى ميتوانند نقش اوليه را در ايجاد افسردگى داشته باشند، هر چند كه در اين مورد اختلافنظر بين دانشمندان وجود دارد.
عدهاى معتقدند كه سوگ وَ از دست دادن عزيزى ميتواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده هست كه مرگ همسر بيشترين نقش را به عهده دارد. همچنين به دنيا آوردن فرزند، بازنشستگى، يائسگى وَ هسترسهاى عمده ديگر ميتوانند در ايجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.
عوامل شخصيتى:
همه افراد با تيپها وَ خصوصيتهاى شخصيتى مختلف احتمالا دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصيتى وسواس وَ شخصيت نمايشى بيشتر احتمالا دچار افسردگى گردند.
عوامل ياد گرفته شده:
بر اساس اين عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشايند كه منجر به ارزيابى منفى فرد از خود ميشود باعث ايجاد افسردگى هست؛ زيرا اين افراد با توجه به خصوصيات خاص خود نميتوانند محبت، همدردى وَ ارتباط عاطفى لازم را از ديگران به دست آورند.
بنابراين اين افراد هم در مورد خودشان ارزيابى منفى داشته وَ هم ديگران را صادق نميدانند وَ بهتدريج آزرده وَ ناكام شده وَ افسردگى در آنان پديد ميآيد.
٭ تفكر منفى:
افرادى كه داراى افكار منفى در مورد خود ، زندگى وَ آينده هستند ، دچار افسردگىميگردند . اين افراد به جنبه منفى هر چيزى فكر ميكنند وَ به نقايص خود خيلى توجه نموده وَ بطور مداوم خودشان را با ديگران مقايسه ميكنند. نكته مهم اينكه اين افراد هر گونه اطلاعات را سوء تعبير ميكنند.
مصرف داروها
٭ بعضى از داروها مثل داروهايى كه در تنظيم فشار خون بالا مصرف ميشوند وَ داروهاى خواب آور باعث بهوجود آمدن افسردگى ميشوند.
٭ كمبود مواد غذايى مثل كمبود اسيد فوليك وَ بعضى ويتامينها مثل ب١٢ باعث كاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده وَ درمان را با مشكل روبرو ميكند.
٭ اعتياد به بعضى از داروها، مواد مخدر وَ يا الكل باعث بهوجود آمدن افسردگى ميشود.
درمان افسردگى
درمان دارويي:
اكثر مطالعات پزشكان حاكى از آن هست كه تركيب روان درمانى وَ دارو درمانى موثرترين درمان براى اختلالات افسردگى هست. آنچه كه انقلابى در درمان بيماريهاى افسردگى بيان كرده وَ تأثيرى نمايان بر سير آنان نهاده وَ هزينه اجتماعى اين بيماريها را كهسته، رهيافتهاى دارو درمانى بوده هست.
از چهل سال بيش درمآنانيى موثر وَ مشخص مثل داروهاى سه حلقهاى براى اختلالات افسردگى فراهم شده هست مثل:
ايمى پيرامين (Imipiramine)
آميتريپ تيلين (Amitriptyline)
نورتريپ تيلين (Nortriptyline)
نخستين علائمى كه پس از مصرف اين داروها بهبود مييابد خواب وَ اشتها هست كه پس از حدود ۲ هفته شروع ميشود. پس از حدود ۳ تا ۶ هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز مينمايد.
دسته ديگر داروها كه انقلابى جديد وَ عمده براى درمان بر پا كرده هست. مهاركننده اختصاصى باز جذب سروتونينها (SSRT) از قبيل فلوكستين ( Fluxetine) وَ سيتا لوپرام (Citalopram) هست.
به جرأت ميتوان گفت كه هنوز در غرب، فلوكستين يكى از پر مصرفترين داروهاى رايج هست. از عوارض جانبى اين داروها سرآسيمگى، ناراحتى گوارش وَ تهوع ميباشد.
در عين حال داروهاى اخير SSRT مثل فلوكستين وَ سيتالوپرام از كمترين ميزان عوارض جانبى در ميان داروهاى فوق برخوردار هست.
درمان غيردارويي
١ـ نور درمانى
اين گونه درمان براى معالجه افسردگى فصلى بهكار برده ميشود؛ اما اگر افسردگى فصلى شديد باشد نور درمانى بايد با دارو درمانى همراه گردد.
۲ ـ شوك درمانى (ECT)
اين شيوه در موارد زير براى درمان بيماران افسرده بهكار ميرود:
٭ افسردگى بيمار با درمان دارويى از بين نرفته باشد.
٭ بيمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نيستند.
٭ بيمارى چنان شديد باشد كه به بهبود سريع نياز باشد مثلاً بيمار افكار خودكشى خيلى شديد داشته باشد.
در اين روش جريان الكتريكى را به سر شخص وارد ميكنند وَ يك حمله تشنجى ايجاد ميشود.ECT بيخطر وَ بدون درد بوده وَ ميزان عارضه آن كم وَ در حافظه كوتاهمدت ميباشد.
۳ ـ روان درمانى
اين گونه درمان شامل درمآنانيى هست كه از دارو هستفاده نميشود. موارد زير از جمله موفقترين شيوههاى روان درمانى در درمان افسردگى هست:
شناخت درمانى، روان درمانى بين فردى، رفتار درمانى، روانكاوى وَ روان درمانى خانواده.
۴- درمآنانى گياهى وَ غذايى
بسيارى از فرآوردههاى گياهى كه در ايالات متحده آمريكا در دسترس عموم هست جهت درمان بيمارى افسردگى بهكار ميرود.
گونه خاصى از مخمر آبجو بنام’s Wort St. John با عوارض جانبى پايين در اين زمينه شناخته شده وَ در درمان فرم خفيف تا متوسط افسردگى كاربرد دارد. در كشورهاى ديگر مثل هند وَ سريلانكا، برگ گياه برگاموت را بصورت اسانس در چاى وارد كرده وَ در درمان افسردگى بهكار بردهاند.
بهنظر ميرسد كه آمار افسردگى در ايالات متحده آمريكا رو به افزايش هست. دليل قطعآ ناشناخته هست ولى ميتواندبه علت تغييراتى درهسترس روزانه ساختار اجتماعى افراد، تغييرات ژنتيكى، تشخيص پيشرفته وَ اصلاح شده وَ يا تغييراتى در رژيم غذايى افراد باشد.
تغييرات دررژيم غذايى افراد ميدان وسيعى براى پژوهش ها دانشمندان ميباشد. از آنجائيكه بعضى از مواد غذايى به طور مستقيم در ساختمان سروتونينها (يك واسطه شيميايى كه در ايجاد افسردگى نقش بسيار قابل ملاحظهاى دارد) بهكار ميرود ، ميتوان اين گونه نتيجه گرفت كه مصرف اين مواد غذايى از جمله ماهى وَ روغن ماهى نقش بازدارندهاى در ايجاد افسردگى دارند. بعضى از دانشمندان با مصرف زياد روغن ماهى (روغن امگا ۳) در افراد داوطلب وَ مقايسه آن با افرادى كه آن را مصرف نكردهاند، به اين نتيجه رسيدهاند كه هر چقدر مصرف امگا ۳ (روغن ماهي) در جوامع بيشتر باشد افسردگى به حداقل آن خواهد رسيد.
همچنين نشان داده شده هست كه مصرف روغن ماهى در ايجاد بقيه بيماريهاى روانى نقش بازدارندهاى نيزدارد. پيش از پيش نيز نقش بازدارنده روغن ماهى درايجاد بيماريهاى قلبى وَ عروق ثابت شده بود.