eshghozendegi

در مرداني كه براي عشق ورزيدن آموزش نديده اند و زناني كه عشقشان را دوست ندارند گاهي اوقات ناتواني مردان در بيان عشق و گاهي اوقات نياز شديد زنان به محبت و علاقه، آفت زندگي مشترك است.

در نهايت به جدايي هاي عاطفي مي انجامد و در نتيجه خيانت!

با بيان عشق، همسرتان به شما خيانت نمي كند

خيانت چيزي است كه اگر ما آن را زشت ترين رويداد زندگي زناشويي در نظر نگيريم، حداقل بايد بسيار بد به حساب آيد.

هر رابطه زناشويي داراي دو طرف است و اگر يك طرف مشكل دار شود، تعادل رابطه از بين مي رود و سوء تفاهم بالا مي رود.

نياز شديد برخي از زنان به توجه و عدم توجه برخي از مردان در بيان عشق، نوعي رويداد افراطي است.

اين رويداد در نهايت روابط را از ريل خارج مي كند و نتيجه آن احتمالا موجب تشويق زن براي يافتن منبع ديگري مي شود.

در واقع، يكي از عواملي كه سبب خيانت زنان و برقراري روابط موازي مي شود اين است كه نيازهاي عاطفي و داخلي آن ها برآورده نمي شود.

نيازهايي كه به دليل ناتواني انسان در بيان احساسات دروني اش چنان زياد است كه هيچكس نمي تواند آن را برآورده كند و شكست مي خورد.

در اين مقاله كوتاه، ما درباره نقش نيازهاي عاطفي زنان و نحوه واكنش آنها به خيانت در ازدواج صحبت خواهيم كرد.

از آنجا كه بسياري از زنان نيازهاي عاطفي را به عنوان مهمترين هدف ازدواج و تشكيل يك زندگي مشترك در نظر دارند، عدم رضايت از اين نياز منجر به اختلاف شديد و در نهايت طلاق مي شود.

در حال حاضر، اگر يك مرد درگير با كليشه هاي جنسي باشد او نمي تواند نيازهاي عاطفي و رواني همسرش را برآورده كند.

اگر احساس كمبود محبت در زندگي زناشويي مي كنيم چه بايد كرد

بخش مهمي از نيازهاي زن باقي مي ماند و وابستگي او به زندگي زناشويي اش از بين مي رود.

در حقيقت، سيستم پدرسالارانه در خيانت هاي زناشويي نيز با ايجاد اين كليشه هاي جنسي موثر است.

اين سيستم مانع از بيان احساسات و عواطف و محكوم كردن احساسات زنانه مي شود.

كليشه هاي جنسيتي به عنوان آموزه هاي دروني كه از لحظه تولد آغاز مي شود، مبناي رفتار و احساسات فرد نسبت به خود و جنس مخالف است.

با قرار دادن فرد در بلوغ و تشكيل يك زندگي مشترك، محدوديت هاي رابطه او با شريك زندگي اش تعيين مي شود.

به اين ترتيب، والدين كه عشق خود را به فرزندان دختر و پسر خود بيان نمي كنند به طور مداوم آنها را تشويق مي كنند تا احساسات خود را سركوب و پنهان كنند.

در واقع، روابط عاطفي آينده فرد را به خطر مي اندازند.

چنين مرداني در زندگي زناشويي نيز نمي توانند احساسات خود را بيان كنند .

نيازهاي خود را بيان نمي كنند و همسرانشان را از دست مي دهند.

همسر اين مرد سركوبگر بعد از مدتي متوجه مي شود كه مرد زندگي او نيازهاي عاطفي او را برآورده نمي كند و تنها او را در فشار عاطفي مي گذارد.

و اين جايي است كه چرخش جستجو براي يك رابطه رضايت بخش تر شكل گرفته و گاهي اوقات مناسب هم است.

براي يك زن مبتلا به فقدان عاطفه و كمبود محبت، رابطه اي عميق و رضايت بخش وجود ندارد.

نه تنها رابطه او با همسرش، كه هيچ رابطه موازي ديگري نمي تواند خلاء دروني وي را جبران كند و احساس عشق واقعي را به او بدهد.

اما تلاش زن براي ازدواج، و تشنگي او براي عشق و توجه هميشه از نتيجه ناتواني انسان در بيان عشق و بيان احساسات او نيست.

اين مسئله گاهي اوقات از تشنگي زن براي عشق و جذابيت ناشي مي شود.

اين ريشه در پيچيدگي هاي دوران كودكي و نقص هاي عاطفي در سال هاي اوليه او دارد.

در واقع فقدان امنيت عاطفي و بيرون آمدن از تجربيات كه بر حس واقعي عاشق شدن و قدرداني براي هميشه در او قرار مي گيرد او را به جستجو بي پايان براي منابع جايگزين عشق و توجه مي اندازد.

مي توان گفت كه براي يك زن كه از كمبود توجه و پيري عاطفي رنج مي برد، هيچ ارتباط عميق و رضايت بخش وجود ندارد.

نه تنها رابطه او با همسرش، كه هيچ رابطه موازي ديگر نمي تواند براي او خلأ داخلي او را جبران كند.

و به او حس عشق واقعي بدهد.

او در نگاه اول عاشق شده و تسليم اولين وسوسه ها مي شود.

براي هر كسي كه ميخواهد عاشق و تشنه براي عشق باشد، هر رابطه جديد فرصتي براي ايجاد دوستي است.

پيوندي كه البته، هرگز طولي نمي كشد و هر رابطه جديدي آغاز مي شود.

همه انسان ها نياز به عشق دارند، اما كساني كه مشكلات جدي در زمينه عاطفي در خانواده هايشان دارند ممكن است ضعف هاي خود را تنها معيار ازدواج قرار دهند.

اگر اين تنها معيار باشد ممكن است ديگر معيار هاي منطقي كه براي ازدواج لازم است را نبينيم.

بنابراين عدم توجه به كساني كه از آن رنج مي برند، زيان آور است، در معيارهاي ازدواجشان ممكن است اشتباه كنند و به اشتباه بيفتند.

منبع :اگر احساس كمبود محبت در زندگي زناشويي مي كنيم چه بايد كرد- مشاورانه

در مرداني كه براي عشق ورزيدن آموزش نديده اند و زناني كه عشقشان را دوست ندارند گاهي اوقات ناتواني مردان در بيان عشق و گاهي اوقات نياز شديد زنان به محبت و علاقه، آفت زندگي مشترك است.

در نهايت به جدايي هاي عاطفي مي انجامد و در نتيجه خيانت!

با بيان عشق، همسرتان به شما خيانت نمي كند

خيانت چيزي است كه اگر ما آن را زشت ترين رويداد زندگي زناشويي در نظر نگيريم، حداقل بايد بسيار بد به حساب آيد.

هر رابطه زناشويي داراي دو طرف است و اگر يك طرف مشكل دار شود، تعادل رابطه از بين مي رود و سوء تفاهم بالا مي رود.

نياز شديد برخي از زنان به توجه و عدم توجه برخي از مردان در بيان عشق، نوعي رويداد افراطي است.

اين رويداد در نهايت روابط را از ريل خارج مي كند و نتيجه آن احتمالا موجب تشويق زن براي يافتن منبع ديگري مي شود.

در واقع، يكي از عواملي كه سبب خيانت زنان و برقراري روابط موازي مي شود اين است كه نيازهاي عاطفي و داخلي آن ها برآورده نمي شود.

نيازهايي كه به دليل ناتواني انسان در بيان احساسات دروني اش چنان زياد است كه هيچكس نمي تواند آن را برآورده كند و شكست مي خورد.

در اين مقاله كوتاه، ما درباره نقش نيازهاي عاطفي زنان و نحوه واكنش آنها به خيانت در ازدواج صحبت خواهيم كرد.

از آنجا كه بسياري از زنان نيازهاي عاطفي را به عنوان مهمترين هدف ازدواج و تشكيل يك زندگي مشترك در نظر دارند، عدم رضايت از اين نياز منجر به اختلاف شديد و در نهايت طلاق مي شود.

در حال حاضر، اگر يك مرد درگير با كليشه هاي جنسي باشد او نمي تواند نيازهاي عاطفي و رواني همسرش را برآورده كند.

اگر احساس كمبود محبت در زندگي زناشويي مي كنيم چه بايد كرد

بخش مهمي از نيازهاي زن باقي مي ماند و وابستگي او به زندگي زناشويي اش از بين مي رود.

در حقيقت، سيستم پدرسالارانه در خيانت هاي زناشويي نيز با ايجاد اين كليشه هاي جنسي موثر است.

اين سيستم مانع از بيان احساسات و عواطف و محكوم كردن احساسات زنانه مي شود.

كليشه هاي جنسيتي به عنوان آموزه هاي دروني كه از لحظه تولد آغاز مي شود، مبناي رفتار و احساسات فرد نسبت به خود و جنس مخالف است.

با قرار دادن فرد در بلوغ و تشكيل يك زندگي مشترك، محدوديت هاي رابطه او با شريك زندگي اش تعيين مي شود.

به اين ترتيب، والدين كه عشق خود را به فرزندان دختر و پسر خود بيان نمي كنند به طور مداوم آنها را تشويق مي كنند تا احساسات خود را سركوب و پنهان كنند.

در واقع، روابط عاطفي آينده فرد را به خطر مي اندازند.

چنين مرداني در زندگي زناشويي نيز نمي توانند احساسات خود را بيان كنند .

نيازهاي خود را بيان نمي كنند و همسرانشان را از دست مي دهند.

همسر اين مرد سركوبگر بعد از مدتي متوجه مي شود كه مرد زندگي او نيازهاي عاطفي او را برآورده نمي كند و تنها او را در فشار عاطفي مي گذارد.

و اين جايي است كه چرخش جستجو براي يك رابطه رضايت بخش تر شكل گرفته و گاهي اوقات مناسب هم است.

براي يك زن مبتلا به فقدان عاطفه و كمبود محبت، رابطه اي عميق و رضايت بخش وجود ندارد.

نه تنها رابطه او با همسرش، كه هيچ رابطه موازي ديگري نمي تواند خلاء دروني وي را جبران كند و احساس عشق واقعي را به او بدهد.

اما تلاش زن براي ازدواج، و تشنگي او براي عشق و توجه هميشه از نتيجه ناتواني انسان در بيان عشق و بيان احساسات او نيست.

اين مسئله گاهي اوقات از تشنگي زن براي عشق و جذابيت ناشي مي شود.

اين ريشه در پيچيدگي هاي دوران كودكي و نقص هاي عاطفي در سال هاي اوليه او دارد.

در واقع فقدان امنيت عاطفي و بيرون آمدن از تجربيات كه بر حس واقعي عاشق شدن و قدرداني براي هميشه در او قرار مي گيرد او را به جستجو بي پايان براي منابع جايگزين عشق و توجه مي اندازد.

مي توان گفت كه براي يك زن كه از كمبود توجه و پيري عاطفي رنج مي برد، هيچ ارتباط عميق و رضايت بخش وجود ندارد.

نه تنها رابطه او با همسرش، كه هيچ رابطه موازي ديگر نمي تواند براي او خلأ داخلي او را جبران كند.

و به او حس عشق واقعي بدهد.

او در نگاه اول عاشق شده و تسليم اولين وسوسه ها مي شود.

براي هر كسي كه ميخواهد عاشق و تشنه براي عشق باشد، هر رابطه جديد فرصتي براي ايجاد دوستي است.

پيوندي كه البته، هرگز طولي نمي كشد و هر رابطه جديدي آغاز مي شود.

همه انسان ها نياز به عشق دارند، اما كساني كه مشكلات جدي در زمينه عاطفي در خانواده هايشان دارند ممكن است ضعف هاي خود را تنها معيار ازدواج قرار دهند.

اگر اين تنها معيار باشد ممكن است ديگر معيار هاي منطقي كه براي ازدواج لازم است را نبينيم.

بنابراين عدم توجه به كساني كه از آن رنج مي برند، زيان آور است، در معيارهاي ازدواجشان ممكن است اشتباه كنند و به اشتباه بيفتند.

منبع :اگر احساس كمبود محبت در زندگي زناشويي مي كنيم چه بايد كرد- مشاورانه